فارغالتحصیلان پشت سد بیکاری

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «موجرسا»؛ بیکاری جوانان تحصیلکرده، موضوعی پیچیده و چندوجهی است که در بسیاری از جوامع، بهویژه در کشورهای در حال توسعه، به یک چالش جدی تبدیل شده است.
بیشتر بخوانید
این پدیده نه تنها بر اقتصاد یک کشور تأثیر میگذارد، بلکه میتواند پیامدهای اجتماعی و روانی عمیقی برای افراد و جامعه در پی داشته باشد.
یکی از دلایل اصلی بیکاری جوانان تحصیلکرده، عدم تطابق میان مهارتهای کسبشده در دانشگاه و نیازهای بازار کار است.
بسیاری از سیستمهای آموزشی، به جای آموزش مهارتهای عملی و کاربردی که در صنعت مورد نیاز است، بیشتر بر تئوری و مباحث نظری تأکید میکنند این شکاف، باعث میشود که فارغالتحصیلان پس از ورود به بازار کار، با واقعیتهای متفاوتی رو به رو شوند و نتوانند شغل مناسبی پیدا کنند.
علاوه بر این، رشد اقتصادی ناکافی و کمبود فرصتهای شغلی نیز از عوامل مهم بیکاری جوانان تحصیلکرده است در بسیاری از کشورها، نرخ ایجاد شغل کمتر از نرخ ورود جوانان به بازار کار است، که این موضوع به نوبه خود منجر به افزایش رقابت برای فرصتهای شغلی موجود میشود این وضعیت، بهویژه برای کسانی که تازه فارغالتحصیل شدهاند و تجربه کاری کمی دارند، دشوارتر است.
رقابت شدید و تعداد زیاد فارغالتحصیلان در برخی رشتههای خاص نیز مزید بر علت میشود برخی رشتهها در دانشگاهها ظرفیتهای بسیار بالایی دارند، در حالی که بازار کار برای آن رشتهها اشباع شده است. این عدم تعادل، باعث میشود که بسیاری از فارغالتحصیلان این رشتهها برای یافتن شغل مناسب با مشکل رو به رو شوند.
نبود سیستمهای کارآمد کاریابی و مشاوره شغلی نیز از دیگر عوامل مؤثر است بسیاری از جوانان تحصیلکرده، اطلاعات کافی در مورد فرصتهای شغلی موجود، نحوه نگارش رزومه مؤثر و آمادگی برای مصاحبههای شغلی ندارند.
یک سیستم قوی کاریابی میتواند به آنها کمک کند تا مسیر شغلی مناسبی را انتخاب کنند و با مهارتهای لازم برای ورود به بازار کار آشنا شوند.
پیامدهای بیکاری جوانان تحصیلکرده نیز بسیار گسترده است از نظر اقتصادی، این پدیده منجر به هدر رفتن سرمایههای انسانی و کاهش بهرهوری میشود. از دست دادن توان بالقوه نیروی کار تحصیلکرده، میتواند رشد اقتصادی یک کشور را کند کرده و حتی منجر به رکود شود.
از جنبه اجتماعی، بیکاری میتواند منجر به افزایش نابرابری، فقر و حتی آسیبهای اجتماعی مانند بزهکاری شود جوانانی که پس از سالها تحصیل و تلاش، شغل مناسبی پیدا نمیکنند، ممکن است احساس ناامیدی، سرخوردگی و بیانگیزگی کنند که این موضوع میتواند بر سلامت روان آنها تأثیر منفی بگذارد کاهش اعتماد به نفس و احساس بیارزشی از جمله عوارض روانی بیکاری است.
برای حل این چالش، نیاز به یک رویکرد جامع و چندوجهی است اصلاح سیستم آموزشی و تطبیق آن با نیازهای بازار کار، یکی از گامهای اساسی است.
دانشگاهها باید برنامههای درسی خود را بازنگری کنند و بر آموزش مهارتهای عملی و مورد نیاز صنعت تأکید بیشتری داشته باشند همچنین، تشویق به کارآفرینی و حمایت از کسبوکارهای نوپا میتواند فرصتهای شغلی جدیدی را ایجاد کند.
دولتها نیز میتوانند با سیاستهای حمایتی، مانند ارائه وامهای کم بهره برای شروع کسبوکار و مشوقهای مالیاتی برای شرکتهایی که جوانان تحصیلکرده را استخدام میکنند، نقش مهمی ایفا کنند. ایجاد ارتباط نزدیکتر میان صنعت و دانشگاه نیز میتواند به کاهش شکاف میان مهارتها و نیازهای بازار کار کمک کند.
همچنین، تقویت سیستمهای مشاوره شغلی و کاریابی میتواند به جوانان در یافتن مسیر شغلی مناسب کمک کند.
با توجه به اهمیت این موضوع، همکاری بین دولت، بخش خصوصی، دانشگاهها و خود جوانان برای یافتن راهحلهای پایدار و مؤثر ضروری است.
با برنامهریزی دقیق و اجرای صحیح سیاستها، میتوان چالش بیکاری جوانان تحصیلکرده را کاهش داد و از پتانسیل بالای این قشر برای توسعه و پیشرفت جامعه بهرهبرداری کرد.
نویسنده: فاطمه شیرینی، فعال رسانه.
انتهای خبر/