logo
امروز : چهارشنبه ۱۲ شهریور ۱۴۰۴ ساعت ۱:۲۷
[ شناسه خبر : ۴۷۷۶۳ ] [ مدت زمان تقریبی برای مطالعه : 6 دقیقه ]
یادداشت؛

کنکور ۱۴۰۴ شکست عدالت آموزشی

کنکور-۱۴۰۴-شکست-عدالت-آموزشی
کنکور ۱۴۰۴ با به نمایش گذاشتن سهم صفر درصدی مدارس دولتی در رتبه‌های برتر کنکور سراسری بار دیگر زنگ خطر نابرابری آموزشی را به صدا درآورد.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «موج‌رسا»؛ نتایج کنکور سراسری ۱۴۰۳، همچون آینه‌ای شفاف، واقعیت تلخ و نگران‌کننده‌ای را بازتاب می‌دهد که سال‌هاست زمزمه‌اش شنیده می‌شود، اما کمتر به این وضوح به تصویر کشیده شده بود؛ غیبت تقریباً مطلق مدارس دولتی در میان رتبه‌های برتر. آماری که در ادامه می‌آید بیش از آنکه صرفاً یک عدد باشد، یک سیگنال هشدار است؛ ۸۷ درصد رتبه‌های برتر از مدارس سمپاد، ۱۰ درصد غیرانتفاعی، ۸ درصد نمونه دولتی و سهم صفرچ درصد برای مدارس دولتی! این آمار نه تنها یک نابرابری، بلکه یک فاجعه آموزشی را فریاد می‌زند که ریشه‌های عمیق‌تری در ساختار آموزشی و اجتماعی کشور دارد.

بیشتر بخوانید

شکاف عمیق آموزشی از مدارس خاص تا مدارس دولتی

این آمار، تصویری از یک شکاف عمیق و روزافزون در نظام آموزشی ما است. در یک سوی این طیف، مدارس خاص مانند سمپاد و نمونه دولتی قرار دارند که با گزینش اولیه دانش‌آموزان با استعداد، برخورداری از امکانات بیشتر، برنامه‌های درسی فشرده‌تر و کادر آموزشی مجرب‌تر، به نوعی گلخانه‌های پرورش رتبه‌های برتر تبدیل شده‌اند. 

مدارس غیرانتفاعی نیز با تکیه بر شهریه‌های بالا، امکانات رفاهی و آموزشی خاص و گاه جذب معلمان برجسته، سهم خود را از این کیک برتری برمی‌دارند. اما در سوی دیگر، مدارس دولتی عمومی قرار دارند که با انبوهی از مشکلات و چالش‌ها دست و پنجه نرم می‌کنند و حالا در کارنامه کنکور، سهمشان از رتبه‌های برتر صفر گزارش شده است. 

این صفر، یک عدد نیست؛ فریاد بی‌صدای میلیون‌ها دانش‌آموزی است که در این مدارس تحصیل می‌کنند و آینده‌شان در هاله‌ای از ابهام قرار گرفته است.

دلایل غیبت مدارس دولتی

چرا مدارس دولتی به این حال و روز افتاده‌اند؟ چرا دیگر توان رقابت با مدارس خاص و غیرانتفاعی را ندارند؟ دلایل متعددی در این زمینه نقش دارند که پرداختن به آنها برای فهم عمق فاجعه ضروری است:

۱. بحران منابع و امکانات:

مدارس دولتی، به‌ویژه در مناطق کم‌برخوردار، اغلب با کمبود شدید منابع مالی، فضاهای آموزشی فرسوده، امکانات آزمایشگاهی و کارگاهی ناکافی، و نبود تجهیزات کمک‌آموزشی مدرن مواجه هستند. این در حالی است که مدارس سمپاد، نمونه دولتی و غیرانتفاعی از امکانات به مراتب بهتری برخوردارند. 

یک دانش‌آموز در یک مدرسه دولتی، شاید حتی از یک آزمایشگاه ساده یا کتابخانه مجهز محروم باشد، در حالی که رقبایش در مدارس دیگر، به بهترین ابزارها و منابع دسترسی دارند.

۲. تمرکز بر فضای درسی در مدارس خاص، و غلبه فضای غیردرسی در دولتی‌ها:

 فضای غالب در مدارس خاص و موفق، فضای درسی است. یعنی اولویت اصلی بر آموزش و آماده‌سازی برای کنکور و موفقیت تحصیلی است. تمام فعالیت‌ها و برنامه‌ها حول این محور می‌چرخد. اما در بسیاری از مدارس دولتی، به دلیل جمعیت بالای دانش‌آموزان، مشکلات اجتماعی و اقتصادی، و گاهی ضعف مدیریت، فضای فرهنگی قالب، فضاهای غیردرسی هم می‌تواند وجود داشته باشد. این به معنای بدی این فضاها نیست، اما وقتی هدف اصلی آماده‌سازی برای کنکور باشد، هرگونه تمرکز بر خارج از آن، می‌تواند به ضرر دانش‌آموز تمام شود. 

دانش‌آموزان در مدارس دولتی ممکن است با چالش‌هایی مانند کلاس‌های شلوغ، عدم تمرکز کافی، و حتی وجود مشکلات انضباطی دست و پنجه نرم کنند که فرصت و انرژی لازم برای رقابت جدی در کنکور را از آن‌ها می‌گیرد.

۳. کوچ معلمان برتر:

یکی از مهم‌ترین دلایل، جذب و کوچ معلمان برجسته و کاربلد کنکور به مدارس سمپاد، نمونه دولتی و غیرانتفاعی است. معلمان، به عنوان ستون فقرات نظام آموزشی، نقش حیاتی در کیفیت تدریس و آماده‌سازی دانش‌آموزان دارند. متاسفانه، به دلایل مختلف از جمله درآمد بالاتر، امکانات بهتر، و کار با دانش‌آموزان با انگیزه در مدارس خاص، بسیاری از معلمان توانمند ترجیح می‌دهند در این مدارس فعالیت کنند. 

سهم مدارس دولتی از معلمان برتر کنکور بسیار کم است و این یک واقعیت تلخ است که کیفیت آموزش در این مدارس را به شدت تحت تأثیر قرار می‌دهد. 

دانش‌آموزان مدارس دولتی اغلب به دبیران با تجربه‌ای که راه و چاه کنکور را می‌شناسند، دسترسی ندارند و باید به کلاس‌های خصوصی گران‌قیمت یا منابع کمک‌آموزشی روی بیاورند که خود هزینه‌های سنگینی را تحمیل می‌کند.

۴. نقش مؤسسات کنکور و فشار اقتصادی:

غیبت مدارس دولتی در این رقابت، به صورت ناخودآگاه، بازار مؤسسات کنکور و کلاس‌های خصوصی را رونق می‌بخشد. 

خانواده‌ها برای جبران کاستی‌های مدارس دولتی، مجبورند به این مؤسسات مراجعه کنند که خود مستلزم هزینه‌های گزاف است. 

این وضعیت، یک دور باطل را ایجاد می‌کند؛ مدارس دولتی تضعیف می‌شوند، نیاز به کلاس‌های خصوصی بیشتر می‌شود، و تنها کسانی می‌توانند از پس این هزینه‌ها برآیند که توان مالی داشته باشند.

نبود عدالت آموزشی؛ زنگ خطر برای آینده

این صفر درصد برای مدارس دولتی، چیزی نیست جز زنگ خطری جدی برای عدالت آموزشی. وقتی فرصت‌ها و امکانات آموزشی، اینچنین نابرابر توزیع می‌شوند، چگونه می‌توان انتظار داشت که همه دانش‌آموزان، صرف نظر از وضعیت اقتصادی خانواده یا محل زندگی‌شان، شانس برابر برای موفقیت داشته باشند؟ کنکور، به جای آنکه ابزاری برای سنجش توانایی‌ها باشد، به معبری تبدیل شده که تنها عده‌ای خاص با امکانات خاص می‌توانند از آن عبور کنند. این وضعیت، به معنای واقعی کلمه، محدود کردن افق‌های آینده برای بخش عظیمی از جوانان کشور است. 

دانش‌آموزان بااستعداد در مناطق محروم و مدارس دولتی، به دلیل عدم دسترسی به آموزش با کیفیت و منابع کافی، از رسیدن به آرزوهایشان باز می‌مانند. 

این تنها یک شکست آموزشی نیست، بلکه یک شکست اجتماعی است که می‌تواند به نابرابری‌های عمیق‌تر در جامعه دامن بزند و طبقات اجتماعی را تثبیت کند.

راهکار بازگرداندن امید

رفع این نابرابری، نیازمند یک عزم ملی و اصلاحات ساختاری عمیق است. سرمایه‌گذاری بیشتر در مدارس دولتی، افزایش حقوق و مزایای معلمان برای جذب و نگهداشت نیروهای توانمند، بازسازی و تجهیز فضاهای آموزشی، و فراهم آوردن امکانات کمک‌آموزشی استاندارد، از جمله گام‌های ضروری است. 

همچنین، باید بازنگری جدی در نحوه توزیع معلمان و منابع صورت گیرد تا مدارس دولتی بتوانند از بهترین‌ها بهره‌مند شوند. تقویت نظارت بر کیفیت آموزش در این مدارس و ایجاد انگیزه‌های لازم برای دانش‌آموزان و کادر آموزشی نیز حیاتی است.

آمار کنکور ۱۴۰۳، یک تلنگر جدی است. این آمار نشان می‌دهد که نظام آموزشی ما نیازمند یک انقلاب است تا از یک سیستم طبقه‌بندی‌کننده، به یک سیستم فرصت‌ساز تبدیل شود. 

هر دانش‌آموز ایرانی، صرف نظر از اینکه در کدام مدرسه و در چه منطقه‌ای تحصیل می‌کند، باید از حق دسترسی به آموزش با کیفیت و فرصت برابر برای موفقیت برخوردار باشد. 

نادیده گرفتن این نابرابری‌ها، به معنای نادیده گرفتن آینده بخش عظیمی از سرمایه‌های انسانی این کشور است. 

امید است که این آمار تکان‌دهنده، به نقطه‌ آغازین یک تحول بنیادین در نظام آموزشی ما تبدیل شود تا دیگر شاهد صفر درصد در کارنامه کنکور مدارس دولتی نباشیم و عدالت آموزشی، نه یک آرزو، که یک واقعیت ملموس برای همه فرزندان این سرزمین باشد.

نویسنده: محمد کریمی، فعال رسانه

انتهای خبر/

فرم ارسال نظر