logo
امروز : پنجشنبه ۸ خرداد ۱۴۰۴ ساعت ۱:۵۷
[ شناسه خبر : ۴۵۸۲۵ ] [ مدت زمان تقریبی برای مطالعه : 7 دقیقه ]

چالش بزرگ دوران امام جواد (ع)

چالش-بزرگ-دوران-امام-جواد-(ع)-
در دوران امامت امام جواد (ع)، برخی انحرافات عقیدتی رواج داشت که ریشه در گذشته داشتند. آن حضرت با موضع‌گیری‌های روشنگرانه، مردم را از باورهای نادرست بازمی‌داشت.

به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی پایگاه خبری تحلیلی «موج‌رسا»؛ به نقل از شبکه اطلاع‌رسانی راه‌دانا؛ ۳۰ ذی‌القعده مصادف است با سالروز شهادت جانسوز امام جواد علیه السلام است. ایشان نمودار و نشانه مقاومت و انسان بزرگی که تمام دوران کوتاه زندگی‌اش که در سن ۲۵ سالگی به شهادت رسیده است، با قدرت ریاکار و پرفریب خلیفه عباسی، مأمون مقابله و معارضه کرد و هرگز قدمی عقب‌نشینی نکرد و تمام شرایط دشوار را تحمل کرد و با همه شیوه‌های مبارزه‌ ممکن، مبارزه کرد. امام جواد (علیه‌السلام) مظهر مبارزه‌ با باطل بود او کوشش‌گر برای حکومت الله بود.

بیشتر بخوانید

امام جواد مانند دیگر ائمه‌ معصومان برای ما اسوه، مقتدا و نمونه است. زندگی کوتاه این بنده‌ شایسته‌ خدا، به جهاد با کفر و طغیان گذشت. در نوجوانی به رهبری امت اسلام منصوب شد و در سال‌هایی کوتاه، جهادی فشرده، با دشمن خدا کرد به طوری‌که در سن ۲۵ سالگی یعنی هنوز در جوانی، وجودش برای دشمنان خدا غیرقابل تحمل شد و او را با زهر شهید کردند. همان‌طوری که ائمه دیگر ما علیهم‌السلام با جهاد خودشان هر کدام برگی بر تاریخ پر افتخار اسلام افزودند، این امام بزرگوار هم گوشه‌ مهمی از جهاد همه جانبه‌ اسلام را در عمل خود پیاده کرد و درس بزرگی را به ما آموخت. آن درس بزرگ این است که در هنگامی‌که در مقابل قدرت‌های منافق و ریاکار قرار می‌گیریم.

امام محمدتقی علیه‌السلام در سال ۲۰۳ در طفولیت به امامت رسید. اما در همان زمان‌ها با مشکلی که در میان شیعیان ایجاد شده بود مواجه بود یعنی تا آن زمان سابقه نداشت امامی پیش از سن بلوغ در این جایگاه قرار بگیرد لذا پذیرش مقام امامت ایشان برای بسیاری از اصحاب امام رضا (ع) سنگین و سخت بود. از این روست که می‌بینیم حتی برخی افراد از امامتِ امام رضا (ع) نیز بر می‌گردند، یعنی نه‌تنها امامت امام جواد (ع) را نمی‌پذیرند بلکه در امامت امام رضا (ع) هم تردید می‌کنند و حق را به واقفیه می‌دهند که امام کاظم (ع) را به عنوان آخرین امام معرفی و پذیرفته بودند.

با این وجود، امام جواد (ع) با نشان دادن قدرت بی‌مانند علمی خویش در همان سن طفولیت و همچنین حمایت‌های بسیار مؤثر علی‌بن‌جعفر عموی امام رضا (ع) که مردی بسیار ولایتمدار بود و در تثبیت امامت امام جواد (ع) بسیار کوشید، به مرور این مسأله برای شیعیان حل شد که امر امامت سن و سال نمی‌پذیرد، لذا بعدها که امام هادی (ع) در همان سن به امامت رسید و پس از آن نیز امام زمان (عج) که در پنج سالگی به مقام امامت رسید، دیگر برای شیعیان مسأله‌ای نبود.

مأمون که می‌دانست آن حضرت امام بر حق است، همان کاری را که با امام رضا (ع) کرد؛ یعنی قطع ارتباط مردمی امام را پیش گرفت و حضرت را البته با احترام با بغداد آورد و تلاش کرد دخترش را به ازدواج امام (ع) درآورد تا این‌گونه آن حضرت را بیش‌تر تحت‌نظر داشته باشد.

مأمون بعد از مدتی به دلیل آگاهی بیش‌تری مردم از قدرت علمی امام و پافشاری‌هایی که صورت می‌گرفت، مجبور شد با بازگشت حضرت به مدینه موافقت کند. امام جواد (ع) در مدینه دست به اقدام بزرگی زد و با جریان «غلو» که در میان شیعیان ایجاد شده بود، مبارزه جدّی می‌کند.

همان‌طوری که ائمه دیگر ما علیهم‌السلام با جهاد خودشان هر کدام برگی بر تاریخ پر افتخار اسلام افزودند، امام جواد علیه‌السلام هم گوشه‌ مهمی از جهاد همه جانبه‌ اسلام را در عمل خود پیاده کرد و درس بزرگی را به ما آموخت.

ماجرا از این قرار بود که برخی شیعیان از روی جهل و نادانی یا با دسیسه‌های دستگاه خلافت و دشمنان اهل بیت (ع) مباحثی را درباره شخصیت ائمه (ع) مطرح می‌کردند که خداوند در آنان حلول کرده که این باعث انحراف و گمراهی شده بود، آن حضرت به شدت با این جریان مقابله و حتی حکم ارتداد آنان و خروجشان از اسلام را نیز اعلام کرد.

با مرگ مأمون در سال ۲۱۸ که پانزده سال از دوران امامت امام جواد (ع) می‌گذشت، برادرش معتصم روی کار آمد. او فردی بسیار سرسخت و بر خلاف مأمون که به ظاهر اهل مدارا و مسامحه با امام جواد (ع) بود، اندکی بعد امام (ع) را به مرکز حکومتش در بغداد آورد و برای آن حضرت محدودیت‌هایی ایجاد کرد و سرانجام در حدود یک سالی که حضرت آنجا بودند با دسیسه‌های معتصم حضرت به شهادت رسید.

در سیره معصومین (ع) چند اصل وجود دارد که اهل بیت (ع) براساس آن اصول خط مشی دارند و رفتار می‌کنند. یکی از این اصول معاشرت با عموم مردم است، چه به صورت فردی و چه به صورت گروهی که در این معاشرت‌ها سیره و سنت نبوی و قرآن را حکم‌فرما می‌کنند.

امام جواد علیه‌السلام نیز به عنوان یکی از معصومان (ع) خارج از این قاعده نیست. امام جواد (ع)، با معاشرت و ارتباط با دیگران، شیعیان را نیز با این سبک رفتاری پرورش می‌دادند تا یک جامعه ایمانی و اخلاقی تشکیل بدهند. جواد (ع) شیعیان را به گونه‌ای تربیت می‌کردند که در معاشرت با مردم به عنوان شیعه شناخته شوند.

در ارتباطاتی که امام جواد (ع) با شیعیان و حتی غیرشیعیان، داشتند، ایشان سعی می‌کردند، با همه حتی خادمان و خدمت‌گزاران در منزل‌شان به نوعی رفتار کنند که به آن‌ها ارزش بدهد و آن‌ها را تکریم کنند. با شیعیان و غیرشیعیان از مذاهب و فرقه‌های مختلف، چه مسیحیان و چه یهودیان و اما توجه به یک نکته بسیار قابل‌ تأمل است و آن اینکه گروه‌ها و جریاناتی وجود دارند که معاشرت با آنان به جامعه آسیب می‌رساند و این نکته بسیار مورد توجه اهل بیت (ع) بود.

در دوران امامت امام جواد (ع) بعضی از انحرافات عقیدتی مطرح بود که ریشه در دوران‌های قبل داشت، ولی ایشان به مناسبت‌هایی با این انحرافات برخورد می‌کرد و با اعلام موضع خویش، نظر حق و درست را بیان می‌کرد و مردم را از باورهای ناصحیح و غلط باز می‌داشت. امام جواد (علیه‌السلام) در برابر فرقه‌هایی که در دوران امامتش وجود داشت، شیعیان را راهنمایی می‌کرد. یکی از این فرقه‌ها اهل حدیث بود که مجسّمی مذهب بوده و خدا را جسم می‌پنداشتند. امام درباره آنان به شیعیان می‌فرمود: که اجازه ندارند پشت سر هر کسی که خدا را جسم می‌داند، نمازگزارده و به او زکات بپردازند.

واقفیّه یکی دیگر از فرقه‌های موجود انشعابی از شیعه بود که به صورت معضلی بزرگ در مقابل شیعیان مطرح شده بود؛ آنان کسانی بودند که پس از شهادت امام کاظم (علیه‌السلام) بر آن حضرت توقّف کرده و امامت فرزندش علی بن‌موسی‌الرضا (علیه‌السلام) را نپذیرفتند.زیدیه نیز فرقه‌ای بود منشعب از شیعه که برخی از سخنان ایشان درباره امامان معصوم (علیه‌السلام)، سبب موضع‌گیری تند در برابر این گروه شد، چنانکه در روایتی از امام جواد (علیه‌السلام) به این مسئله اشاره شده است.

ایشان به رغم محدودیّت‌های موجود از سوی دستگاه خلافت، از طریق نصب وکلا و نمایندگان، ارتباط خود را با شیعیان حفظ می‌کرد. در سراسر قلمرو حکومت مأمون و معتصم آن حضرت کارگزارانی را اعزام می‌کرد و با فعالیّت‌های سیاسی گسترده از تجزیه نیروهای شیعه جلوگیری می‌کرد. از جمله: آن بزرگوار به وکلای خود اجازه می‌داد که به درون دستگاه خلافت نفوذ کرده و مناصب حسّاس حکومتی را در دست بگیرند. هم چنین برخی از کارگزاران امام نیز به عنوان حاکم شهرها منصوب شدند و همه امور را با دقّت تحت نظر داشتند.

انتهای خبر/

فرم ارسال نظر