رقص امید عشایر ماهنشان با آوای طبیعت

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «موجرسا»؛ در دل کوههای سرسبز و دشتهای وسیع ماهنشان، زندگی عشایر جریانی از امید و شیرینی را به خود جذب کرده است.
بیشتر بخوانید
این زندگی، زندگیای است پر از چالشها، اما در عین حال، مملو از زیباییها و دلخوشیها.
هر صبح، با طلوع آفتاب و آواز پرندگان، عشایر به کار و زندگی روزمره خود ادامه میدهند.
شیرینترین بخش زندگی آنان، ارتباط عمیق با طبیعت است، آنها در دل کوهها و دشتها نه تنها از دامهای خود مراقبت میکنند، بلکه از سبزهزارها و گلهای وحشی نیز لذت میبرند.
هنگام شب، در کنار آتش، قصههای گذشته و حکایتهای پدران و نیاکان را تعریف میکنند.
بچهها در اطراف آتش حلقه میزنند و با چشمانی پر از شگفتی به داستانها گوش میدهند، این قصهها نه تنها یادآور تاریخ و فرهنگ آنان است، بلکه در دل آنها امید و آرزوهایی را میکارند که مانند دانههای گندم در فصل بهار، شکوفا میشوند.
رویارویی با چالشهای شیرین
عشایر با مشکلاتی چون تغییرات آب و هوایی و مشکلات اقتصادی دست و پنجه نرم میکنند، اما در قلبهایشان امیدی عمیق نهفته است.
آنها به زندگی ادامه میدهند، چراکه میدانند هر چالش، فرصتی برای رشد و شکوفایی است، به همین دلیل است که وقتی در دشتها و در دامان کوهها قدم میزنند، لبخند بر چهرههایشان نقش میبندد و امید در دلهایشان شعلهور میشود.
زندگی عشایر، یادآور شیرینیهای ساده است، لبخندهای دوستانه، همکاری و همیاری در کارها و عشق به زمین و طبیعت، چنین شیرینیهایی، نشاندهنده این است که در دل سختیها، امید همچنان زنده و پررنگ است.
با پیشرفت علم زندگی عشایر رونق گرفت
در روستای قرهآغاج، دلها بیتاب تابستاناند، بیتاب کوچ هستند، ایوب مغانلو، از عشایر همین روستا، با چهرهای آفتابخورده و صدایی که بوی طبیعت میدهد، از ییلاق میگوید، از زندگی عشایری که با گرم شدن هوا، رنگ و بویی دیگر میگیرد.
وقتی تابستان از راه میرسد، گویی ندایی در گوش عشایر قرهآغاج میپیچد: ییلاق، در انتظارتان است.
و اینگونه است که ایوب و همراهانش، کولهبار زندگی را برمیدارند و راهی ییلاق میشوند.
در محله ییلاق، حدود 25 چادر برپا میشود، هر کدام، خانهای سیار برای یک خانواده.
این عشایر از چادرها میگوید، از تفاوتهایشان با گذشته، در گذشته چادرها به دست بانوان و از پشم بز و گوسفند بافته میشد، اما امروزه با پیشرفت زندگی چادرهایی از جنس برزنت و مقاوم در مقابل باران و آب و باد خریداری و مستقر میشویم، گویی زمان، در زندگی عشایری نیز اثر خود را گذاشته است.
اما بانوان، همچنان نقش محوری خود را حفظ کردهاند، وی با احترام از آنها یاد میکند: بانوان همراهان و یاران همیشگی ما در این سفر چند ماهه هستند.
آنها، علاوه بر فعالیتهای روزمره مانند پخت و طبخ نان محلی، درست کردن صبحانه و نوشیدن شیر و پنیر، به هنرهای دستی نیز مشغول میشوند؛ پلاس میبافند و رنگ و نقش به زندگی ییلاقی میبخشند.
زندگی ییلاقی همیشه آسان نبوده
زندگی در ییلاق، همیشه هم آسان نبوده است!
مغانلو از سختیهای گذشته میگوید: در گذشتهها در زمان سفر و در عشایر سختیهای زیادی را متحمل میشدیم اما امروزه، با پیشرفت تکنولوژی، بسیاری از این سختیها از بین رفتهاند.
چراغهای گرمایشی پیشرفته، پنلهای خورشیدی و حمامهای سیار، آسایش بیشتری را برای عشایر فراهم کردهاند.
مسیر ییلاق نیز، دیگر مانند گذشته طاقتفرسا نیست در گذشته مسیر ییلاق را چند روزه طی میکردیم و در سه مسیر توقف اتراق میکردیم، اما امروزه با وجود وسیلههای حمل و نقل مسیر طولانی را یک روزه طی میکنیم، زمان گویی فشرده شده و زندگی، آسانتر.
اما با وجود تمام تغییرات، اصالت زندگی عشایری همچنان پابرجاست اتحاد، صمیمیت و عشق به طبیعت، عناصری هستند که در تمام لحظات زندگی عشایر قرهآغاج، دیده میشوند.
عشایر حافظان محیط زیست
در دل دشتهای وسیع ماهنشان، عشایر ایلجاق، داستانی از کوچ و زندگی را رقم میزنند.
اباذر مغانی از همین عشایر، با لهجه شیرین و صمیمیاش، ما را به سفری در میان سنتها و باورهایشان میبرد.
وی از روستای ایلجاق میگوید، جایی که هر ساله، با گرم شدن هوا و آزار دامها، زندگی رنگ و بویی تازه میگیرد.
«تهر میکند»، اصطلاحی که اباذر برای این گرما به کار میبرد، گویاست؛ گویی طبیعت، فرمان کوچ را صادر میکند.
کوچ، برای عشایر ایلجاق، تنها یک جا به جایی مکانی نیست؛ بلکه یک سفر به سوی بهشت است، به سوی ییلاقهای سرسبز و خنک.
در گذشته، این سفر با چهارپایان انجام میشد، اما امروزه، با وجود وسایل نقلیه، بار و بنهها برده میشود و دامها، با پای خود، راهی سفر میشوند، چهار روز، چهار اتراق و چهار مسیر، دامها را به ییلاق میرساند.
و اما زنان، نقش پررنگی در این کوچ دارند. به محض رسیدن به ییلاق، بانوان ایلجاق، دستان هنرمندشان را به کار میگیرند. دوشیدن شیر و درست کردن شیر برنج، اولین اقدام آنها در ییلاق است.
شیر برنج، نه فقط یک غذا، بلکه نمادی از برکت و اتحاد است؛ نخستین غذایی که همه اعضای خانواده، دور هم میخورند و شکرانه ورود به ییلاق را به جا میآورند.
اتحاد، واژهای کلیدی در زندگی عشایر ایلجاق است.
وی میگوید: همه اعضای خانواده در انجام امور کوچ و ییلاق اتحاد دارند، به ویژه اعضای خانوادههایی که جمعیت کمتری دارند نیز کمک میکنند تا بر پایه چادرها و اقدامات اولیه انجام دهند.
این اتحاد، در تمام جنبههای زندگی عشایری، از برپایی چادرها گرفته تا چیدن هیزم، دیده میشود.
صمیمت و دلگرمی جاری در میان عشایر
با وجود چندین چادر، هیچ محدودیتی وجود ندارد و همه افرادی که در ییلاق هستند، همانند یک خانواده بزرگ تلقی میشوند.
سه ماه زندگی در ییلاق، برای عشایر ایلجاق، به منزله زندگی در بهشت است، زندگی بسیار خوش و خوب است و حس خاصی را به ما میدهد.
شبها، دور آتش جمع میشوند، شبنشینی میکنند، میگویند و میخندند. صفا و صمیمیت، در تمام لحظات زندگیشان جاری است.
اما ترک ییلاق، در شهریور ماه، برایشان بسیار سخت است، وی با حسرت میگوید: هنگامی که در شهریور ماه میخواهیم قشلاق برویم، دوستان همسایگان خود فاصله بگیریم، بسیار سخت است، لحظه شماری برای بازگشت به ییلاق، تمام زمستان را با آنها همراه است.
در قشلاق نیز، ارتباط خود را با افرادی که در ییلاق با آنها آشنا شدهاند، حفظ میکنند. تلفن و فضای مجازی، پل ارتباطی آنها با دوستان ییلاقیشان است.
این عشایر مهربان ماهنشانی با چهرهای مالامال از امید و آرزو ادامه میدهد: با پیشرفت علم و صنعت، سختیهای زندگی عشایری، کمتر شده است.
پنلهای خورشیدی، برق را به چادرهایشان آورده و حمام سیار، آسایش بیشتری را برایشان فراهم کرده است.
مهماننوازی، از دیگر ویژگیهای برجسته عشایر ایلجاق است، مهمان، در هر زمان و مکانی، با رویی گشاده پذیرفته میشود و با بهترین امکانات، مورد استقبال قرار میگیرد.
عشایر ایلجاق، با زندگی در دل طبیعت، ارتباطی تنگاتنگ با محیط زیست دارند، آنها به خوبی میدانند که حفظ منابع طبیعی، ضامن بقای زندگیشان است.
به همین دلیل، در بهرهبرداری از منابع، نهایت دقت را به خرج میدهند و از تخریب محیط زیست خودداری میکنند.
کوچنشینی، اصلیترین شیوه زندگی عشایر ایلجاق است، آنها با آغاز فصل تابستان، به مناطق ییلاقی کوچ میکنند و با سرد شدن هوا، به قشلاق بازمیگردند.
این کوچها، نهتنها برای تامین علوفه دامها ضروری است، بلکه فرصتی برای دیدار و تجدید دیدار با اقوام و آشنایان نیز محسوب میشود.
بانوان عشایر پشتیبان مردانشان هستند
یکی از بانوان عشایر نیز در گفتگو با خبرنگار موجرسا گفت: بانوان عشایر مشقتهای فراوانی را تحمل میکنند با دستان پینه بستهشان، تکههای نان را از تنور بیرون کشند، چه حس زیبایی وجود آدمی را فرا میگیرد.
اما بوی نان تازه، با بوی شیر تازه دوشیده از گوسفندان که فضای چادر را پر کرد میکند حس زیبای زندگی در رگهایمان جاری میشود، ناگهان لبخندی بر لبانش نشست، لبخندی سرشار از موفقیت و آرامش.
وی یکی از زنان عشایر است، زنی که نقشش در کوچ و زندگی عشایری، به اندازه نقش مردان، حیاتی بود.
این بانو با دستانی پر از مهارت و هنر، شیر دوشیده و ماست میزند و بعد از آن دوغ آماده میشود، روش سنتی که مادربزرگش به او آموخته بود و حالا او به دخترش آموزش میداد.
تمام زنان عشایر، با همدلی و همکاری، وظایفشان را انجام میدهند، در کنار پخت و پز و مراقبت از کودکان، پشم گوسفندان را میچینند، تمیز میکنند و آمادهی ریسندگی و بافت فرش و گلیم میکنند. هر فرش و گلیم، اثری از هنر و ذوق این زنان است، اثری که گویای هویت فرهنگی غنیشان بود.
جمعآوری هیزم و آب، از دیگر وظایف زنان دیگر بود، چشمه آب، دور از چادرها قرار دارد و هیزمها، در کوههای دور دست.
اما آنها با استقامت و صبر، این وظایف را انجام میدهند، آنها از چادرها و وسایل زندگیشان مراقبت میکنند، خانههایشان را تمیز و مرتب نگه میدارند.
در زمان کوچ، زنان نقش مهمی در جمعآوری و بستهبندی لوازم زندگی، حمل و نقل و برپایی چادر در محل جدید دارند، در طول مسیر کوچ، با دقت از کودکان و دامها مراقبت میکنند.
زنان عشایر، تنها وظایف روزمره را به دوش نمیکشند، آنها حافظان سنتها و فرهنگ غنی عشایر هستند.
مهارتهایشان در بافت، پخت و پز، و مراقبت، نسل به نسل منتقل میشود و جامعه عشایری را حفظ میکنند.
زندگی زیبای عشایری علیرغم چالشها و سختیها، علاوه بر زیباییها و طراوت خاص حاملان و حافظان سنتهای زیبا هستند.
انتهای خبر/