اصلاحات ارضی پهلوی بذر وابستگی غذایی ایران

به گزارش خبرنگار گروه سیاسی پایگاه خبری تحلیلی «موجرسا»؛ بیشک اجرای «طرح اصلاحات ارضی» در چارچوب انقلاب سفید، نقطه عطفی در تاریخ معاصر ایران بود که پیامدهای اجتماعی، اقتصادی و جمعیتی شگرف و غیرقابل بازگشتی به همراه آورد.
بیشتر بخوانید
این سیاست که با هدف مدرنیزاسیون سریع و تغییر ساختار مالکیت روستایی کلید خورد، نهتنها به بهبود معیشت روستاییان منجر نشد، بلکه موجی از تغییرات بنیادین را رقم زد که جامعه ایران را برای دههها تحت تأثیر قرار داد.
شهرها، به ویژه کلانشهری مانند تهران، به مقصد اصلی این کوچ گسترده تبدیل شدند. رشد بیرویه و برنامهریزینشده جمعیت شهری، زیرساختهای محدود شهرها را تحت فشار بیسابقهای قرار داد و بهزودی بحرانهای مسکن، اشتغال، ترافیک و آلودگی هوای امروز را پیشبینی کرد. جمعیت تهران که در دهه ۵۰ به حدود ۳ میلیون نفر رسیده بود، امروز به مرز ۱۴ میلیون نفر در محدوده کلانشهر نزدیک میشود؛ آماری که خود گویای ابعاد این جابهجایی عظیم جمعیتی است.
در سوی دیگر، روستاها صحنه افول و رکود بودند. خالی از سکنه شدن هزاران روستا، نه تنها نیروی کار جوان و مولد کشاورزی را از بین برد، بلکه بافت اجتماعی کهن و نظام اقتصادی خودکفای محلی را نیز نابود کرد. نتیجه، وابستگی روزافزون کشور به واردات محصولات کشاورزی و فشاری بود که بر اقتصاد خانوادههای ایرانی هم در شهر و هم در روستا وارد آمد.
اصلاحات ارضی آغازی بر پایان روستاها
حجتالاسلام ابراهیم شاهسوندی، مسئول دفتر نمایندگی ولی فقیه سپاه ناحیه ابهر در گفتگو با خبرنگار گروه سیاسی پایگاه خبری تحلیلی موجرسا با اشاره به تاریخ معاصر ایران که صحنه خیانتها و غارتهای پادشاهان نالایق و حامیان بیگانه بوده است، گفت: حکومت پهلوی با کمک مستقیم انگلستان بر سر کار آمد و در طول پنج دهه حاکمیت، همواره برای سرکوب مردم بر حمایت قدرتهای خارجی تکیه داشت.
وی افزود: محمدرضا پهلوی پس از کودتای آمریکایی ۱۳۳۲، خود را مدیون ایالات متحده میدانست و با فقدان مشروعیت داخلی، پایههای قدرت خود را بر حمایت بیگانگان استوار کرد.
مسئول دفتر نمایندگی ولی فقیه سپاه ناحیه ابهر با اشاره به طرح موسوم به «اصلاحات ارضی» به عنوان نمونه آشکار خیانت، تأکید کرد: این طرح با دستور مستقیم آمریکا و بدون توجه به مصلحت ملی اجرا شد که نتیجه آن نابودی کشاورزی ایران و تبدیل کشور به بازار مصرف کالاهای آمریکایی بود.
وی به تغییر استراتژی آمریکا با روی کار آمدن کندی اشاره کرد و یادآور شد: وی برای مقابله با نفوذ کمونیسم، دو برنامه «آموزش نظامی برای سرکوب جنبشها» و «برنامههای توسعه اقتصادی» طراحی کرد.
شاهسوندی خاطرنشان کرد: آمریکا با ایجاد واحدهای ضد شورش (نیروهای کلاه سبز) و اجرای برنامه «اتحاد برای پیشرفت» درصدد ایجاد مشروعیت دروغین برای رژیمهای دستنشانده بود.
وی با اشاره به بحرانهای سالهای ۱۳۳۹-۱۳۴۰ شامل تأسیس جبهه ملی دوم، تحریمهای منطقهای و اعتراضات داخلی، خاطرنشان کرد: بر اساس گزارش سیا، شاه در صورت عدم اجرای اصلاحات ظرف یک تا دو سال سقوط میکرد.
شاهسوندی به ملاقات کندی و خروشچف در وین اشاره کرد و افزود: در آن رهبر شوروی سقوط حکومت شاه را پیشبینی کرده بود.
وی با اشاره به نقش علی امینی به عنوان عامل آمریکا گفت: امینی با حمایت مستقیم آمریکا به نخستوزیری رسید و وام ۷۵۰ میلیون دلاری را منوط به اجرای اصلاحات ارضی کرد.
مسئول دفتر نمایندگی ولی فقیه سپاه ناحیه ابهر عنوان کرد: شاه با نگرانی از نقشآفرینی امینی، در سفر به آمریکا با وعده اجرای این طرح، خواستار قطع حمایت از امینی شد که با موافقت کندی مواجه شد.
وی به نقش اسدالله علم به عنوان عامل بیقید و شرط شاه و نیز ارتباطات گسترده ارسنجانی با رژیم صهیونیستی اشاره کرد و متذکر شد: ارسنجانی با سفرهای مکرر به رژیم صهیونیستی و دعوت از کارشناسان صهیونیست، زمینههای به رسمیت شناختن این رژیم را فراهم میکرد.
شاهسوندی خاطرنشان کرد: موشه دایان در سفر به ایران، ارسنجانی را «مرد عمل» خواند و موفقیت اصلاحات ارضی را مرهون همکاری صهیونیستها دانست.
وی افزود: اصلاحات ارضی در ایران، با حمایت آمریکا و رژیم صهیونیستی انجام شد، به سه مرحله تقسیم میشود که هر یک از آنها اهداف و نتایج خاص خود را داشتند.
مسئول دفتر نمایندگی ولی فقیه سپاه ناحیه ابهر خاطرنشان کرد: مرحله اول که در سال ۱۳۴۰ به تصویب رسید، این مرحله با هدف تقسیم اراضی مالکان غایب و محدود کردن مالکیت ارضی مزروعی به یک ده ششدانگ یا معادل آن در روستاهای مختلف بود. هدف اصلی این اصلاحات، کاهش قدرت مالکان بزرگ و توزیع عادلانهتر زمینها بود.
وی با بیان اینکه مرحله دوم در سال ۱۳۴۳ تصویب شد، توضیح داد: در این مرحله، نظام سهمبری جایگزین اجارهداری بدون تغییر نظام زمینداری شد. زمینداران موظف بودند یکی از روشهای زیر را انتخاب کنند: اجاره املاک به زارعان، فروش اراضی به زارعان، تقسیم زمین به نسبت بهره مالکانه بین مالک و زارع، خرید حق ریشه دهقانان توسط مالکان و تشکیل واحدهای سهامی زراعی.
شاهسوندی عنوان کرد: به دلیل ناکامیهای مرحله دوم و وخامت وضعیت کشاورزی، دولت تصمیم به مجبور کردن مالکان به تقسیم اراضی و اجاره دادن بر اساس بهره مالکانه و یا فروش اراضی به کشاورزان گرفت. این تغییرات به دنبال انتقادات و مشکلاتی بود که در اثر اجرای مرحله دوم بوجود آمده بود.
وی با بیان اینکه با وجود اهداف اولیه این اصلاحات، نتایج آن به شدت ناامیدکننده بود، تصریح کرد: کارشناسان و گزارشگران سازمان ملل به این نتیجه رسیدند که اصلاحات ارضی نهتنها به بهبود وضعیت اقتصادی کشاورزان کمک نکرد، بلکه باعث افزایش فقر و بیکاری در روستاها شد.
مسئول دفتر نمایندگی ولی فقیه سپاه ناحیه ابهر اظهار داشت: بسیاری از کشاورزان به دلیل عدم بهرهوری زمینهای جدید، به شهرها مهاجرت کردند و سهم کشاورزی در تولید ناخالص ملی کاهش پیدا کرد، واردات مواد غذایی نیز به شدت افزایش پیدا کرد و ایران از یک کشور خودکفا به یکی از واردکنندگان بزرگ مواد غذایی تبدیل شد. این اصلاحات، که تحت تأثیر منافع خارجی طراحی شده بودند، نهتنها مشکلات اقتصادی را حل نکردند بلکه وابستگی ایران به مواد غذایی وارداتی را تشدید کردند.
اصلاحات آمریکایی که خودکفایی ایران را برد
حجتالاسلام حسن زلفی، مدیر حوزه علمیه امیرالمؤمنین علیهالسلام ابهر در گفتگو با خبرنگار گروه سیاسی پایگاه خبری تحلیلی «موجرسا» گفت: انقلاب سفید، مجموعهای از اصلاحات اقتصادی - اجتماعی بود که در دوران پادشاهی محمدرضا پهلوی و با همراهی نخستوزیرانی چون امینی، علم، منصور و هویدا به اجرا درآمد.
وی با بیان اینکه هسته اولیه این طرح، ۶ اصل بود که در دی ماه ۱۳۴۱ به رأی عمومی گذاشته شد، افزود: اگرچه دولت، نتیجه همهپرسی را مثبت خواند، اما نرخ مشارکت پایین و فضای غیرشفاف، همواره محل پرسش بوده است.
مدیر حوزه علمیه امیرالمؤمنین علیهالسلام ابهر با اشاره به اینکه شاه این اصلاحات را حرکتی مترقی و ضدکمونیستی میخواند، تصریح کرد: در میان مردم و نیروهای مذهبی، این طرح به «اصلاحات آمریکایی» شهرت یافت؛ اقدامی که نه از روی خواست درونی جامعه، بلکه تحت فشار و توصیه متحدان غربی برای جلوگیری از نفوذ بلوک شرق به اجرا درآمد.
وی با توضیح اینکه یکی از اصول جنجالی، «فروش سهام کارخانهها به مردم» یا همان «ملی کردن به سبکی خاص» بود، متذکر شد: در ظاهر، این کار نوعی «مردمی کردن اقتصاد» قلمداد میشد، اما در عمل، به دلیل عدم وجود پشتوانه مالی و نظارت کافی، به خروج بسیاری از واحدهای تولیدی از چرخه کارآمدی و وابستگی هرچه بیشتر به کالاهای وارداتی عمدتاً آمریکایی انجامید. ایران بهجای تبدیل شدن به «ژاپن خاورمیانه»، به بازاری برای محصولات خارجی بدل شد.
زلفی خاطرنشان کرد: شاید بتوان گفت ویرانکنندهترین اثر انقلاب سفید، بر پیکره کشاورزی ایران وارد آمد. اصل «اصلاحات ارضی» و تقسیم زمینهای بزرگ بدون برنامهریزی برای کشاورزی مکانیزه و ارائه پشتیبانی لازم، باعث از بین رفتن نظام بهرهوری قبلی شد.
وی عنوان کرد: ایران که روزی صادرکننده محصولات استراتژیک بود، به مرور به یکی از بزرگترین واردکنندگان غلات و محصولات کشاورزی تبدیل شد. خودکفایی از بین رفت و اقتصاد روستایی فروپاشید.
مدیر حوزه علمیه امیرالمؤمنین علیهالسلام ابهر گفت: امام خمینی (ره) به عنوان یکی از اصلیترین مخالفان این طرح، نهتنها بر غیرقانونی بودن همهپرسی (به دلیل عدم پیشبینی در قوانین آن زمان و عدم وجود فضای آزاد) تأکید کردند، بلکه هوشمندانه به نتایج آن اشاره داشتند. ایشان حتی در مورد اصولی مانند «حق رأی زنان» که به خودی خود مثبت بود این پرسش را مطرح کردند که آیا اساساً «مردان» در آن فضای استبدادی از حق رأی واقعی برخوردار بودند که اکنون این حق به زنان داده شود؟ این نگاه، اعتراضی عمیق به کل ساختار حکومت بود، نه صرفاً یک یا دو اصل.
اصلاحات ارضی به فقیرتر شدن کشاورزان انجامید
اکرم پورملائی، کارشناس حوزه سیاست و بینالملل در گفتگو با خبرنگار گروه سیاسی پایگاه خبری موجرسا گفت: محمدرضا پهلوی در طول سلطنت خود، با اجرای سیاستهایی بنیادین، ساختارهای اجتماعی و اقتصادی ایران را دگرگون کرد که پیامدهای ویرانگری به همراه داشت و ترمیم آن بسیار دشوار شد.
وی با بیان اینکه مهمترین عامل این دگرگونی، «انقلاب سفید» و بهویژه «اصلاحات ارضی» بود که گفته میشود تحت فشار و توصیه جان اف. کندی، رئیسجمهور وقت آمریکا، به اجرا درآمد، افزود: محمدرضاشاه در سفرهای متعدد خود به اروپا و آمریکا و در مصاحبههای مطبوعاتی، همواره از اصلاحات ارضی به عنوان نقطه عطفی برای نجات ملت ایران یاد میکرد و آن را بزرگترین دستاورد خود معرفی میکرد.
کارشناس حوزه سیاست و بینالملل اظهار داشت: براساس خاطرات حسین فردوست، توجیه آمریکاییها برای اجرای این طرح این بود که با واگذاری زمین به کشاورزان، آنان نه تنها از گرایش به کمونیسم مصون میمانند، بلکه با انگیزه بیشتری برای خود کار خواهند کرد و از مالکیت خود در برابر تهدیدات خارجی دفاع خواهند نمود.
وی با اشاره به اینکه اهداف این اصلاحات از همان آغاز در سخنان شاه مشهود بود، تصریح کرد: او ادعا میکرد که با مکانیزه شدن کشاورزی، تولید افزایش و نیروی کار انسانی کاهش خواهد پیدا کرد و در نتیجه، کشاورزان مازاد جذب صنایع در حال توسعه خواهند شد. براین اساس، نسبت جمعیت شاغل در بخش کشاورزی از ۶۰ درصد به ۲۰ درصد و جمعیت بخش صنعت از ۲۰ درصد به ۶۰ درصد تغییر خواهد کرد.
پورملائی یادآور شد: برای تحقق این هدف، درآمدهای کلان نفتی ایران به جای سرمایهگذاری در بخش کشاورزی برای دستیابی به خودکفایی، صرف پروژههای عظیم و اغلب بیبازدهی شد که سود اصلی آن به جیب شرکتهای آمریکایی، اروپایی و انگلیسی میرفت. به عنوان مثال، در دورانی که فردوست عضو کمیسیون قیمتهای پایه بود، سازمان برنامه و بودجه نظارت بر حدود 6 هزار پروژه بالای ۱۰۰ میلیون تومانی را در سراسر کشور داشت که بخش عمدهای از آنها صرف ساختوسازهای عظیم و غیرضروری در شهرهای بزرگ میشد. بررسی این پروژهها نشان میدهد که چگونه سرمایه ملی عظیمی تلف شد و چپاولی گسترده توسط شرکتهای داخلی و خارجی صورت گرفت که در نهایت به نابودی بافت اقتصادی کشور انجامید.
وی با اشاره به اینکه در عمل، اصلاحات ارضی به فقیرتر شدن کشاورزان انجامید، تأکید کرد: در این زمان درآمد ماهیانه یک خانواده متوسط کشاورز به حدود یک هزار تا هزار و 200 ریال کاهش پیدا کرد. این امر موجی از مهاجرت روستاییان به شهرهای بزرگ را به راه انداخت. آنان جذب پروژههای ساختمانی شدند که به نیروی کار ارزان نیاز داشتند.
پورملائی با تأکید بر اینکه نتیجه این روند، پدید آمدن معضل حاشیهنشینی بود، عنوان کرد: بر اساس آمارهای دفتر ویژه اطلاعات در سال ۱۳۵۵، تنها در عرض پنج سال، نزدیک به 3 میلیون نفر به جمعیت تهران و صدها هزار نفر به جمعیت شهرهای بزرگی مانند مشهد، اصفهان و شیراز افزوده شده بود.
وی با اشاره به اینکه این مهاجران در کپرها و خانههای گلی که خود در حاشیه شهرها ساخته بودند، ساکن شدند، اظهار داشت: در تهران، حداقل ۱۳ شهرک کپرنشین به وجود آمد و درگیری بین ساکنان و مسئولان شهری برای تخریب این سکونتگاهها به درگیریهای مرگبار میانجامید.
کارشناس حوزه سیاست و بینالملل توضیح داد: این افزایش جمعیت غیرمترقبه، بدون هیچ برنامهریزی شهری، سبب از بین رفتن نظم شهرها، تشدید ترافیک، آلودگی هوا و تبدیل نیروی کار مولد کشاورزی به جمعیتی مصرفکننده در شهرها شد.
وی ابراز داشت: از سوی دیگر، کاهش شدید تولیدات کشاورزی، ایران را به واردکننده عمده مواد غذایی از جمله گندم و گوشت تبدیل کرد. سالانه مقادیر عظیمی گندم از آمریکا و گوشت از کشورهایی مانند استرالیا و آرژانتین وارد میشد که بخش عمدهای از درآمد نفتی صرف پرداخت بهای آن میشود. بخش دیگر این درآمد نیز صرف خرید تسلیحات نظامی میشد.
پورملائی با تأکید بر اینکه این وضعیت حتی در بنادر ایران نیز مدیریت نمیشد، گفت: به عنوان مثال، گاه تا ۸۰۰ کشتی در بندرعباس در انتظار تخلیه بار میماندند که برخی تا ۶ ماه معطل میشدند. ایران مجبور بود هزینهای روزانه (دموراژ) به صاحبان کشتیها بپردازد و اغلب محمولههای فاسدشدنی در دریا تخلیه میشدند که این نیز هزینه مضاعفی را به کشور تحمیل میکرد.
ترکیب «انقلاب سفید» و اصلاحات ارضی در ظاهر تصویر نوسازی ملی را نشان میداد، اما در باطن اقتصاد نفتی وابستهای ایجاد کرد که کشاورزیاش نابود، صنعتش در سیطره خارجیها، شهرهایش آشفته و امنیت غذاییاش در گرو فشار خارجی بود. میراثی پرهزینه که ساختار اقتصادی و اجتماعی ایران را به شکلی بنیادین تحت تأثیر قرار داد.
انتهای خبر/