جنگ اطلاعاتی با سلاح هوش مصنوعی

حجتالاسلام موسی آقایاری در گفتگو با خبرنگار گروه سیاسی پایگاه خبری تحلیلی «موجرسا»؛ گفت: انتشار خبری مبنی بر تولید و پخش یک ویدیوی جعلی با بهرهگیری از فناوری هوش مصنوعی و با انتساب نادرست به مهسا امینی از سوی رسانهای وابسته به رژیم صهیونیستی، بار دیگر نشان داد که میدان نبرد امروز تنها میدان موشک و اسلحه نیست، بلکه جنگ اصلی در عرصه ذهنها و باورها جریان دارد.
بیشتر بخوانید
وی با بیان اینکه دشمنان ایران دریافتهاند که برای مقابله با این ملت تنها کافی نیست بر قدرت نظامی متمرکز شوند، افزود: آنان باید سرمایه اجتماعی و انسجام ملی ایرانیان را هدف قرار دهند. از همینروست که بهرهگیری از تکنیکهای نوین، از جمله تولید ویدیوهای هوش مصنوعی، در دستور کار عملیات روانی آنان قرار گرفته است.
این کارشناس مسائل سیاسی و بینالملل هدف اصلی دشمن را شکستن ستونهای بازدارندگی معرفی کرد و یادآور شد: سالهاست که مقامات رژیم صهیونیستی و تحلیلگران غربی، دو عامل را ستونهای بازدارندگی جمهوری اسلامی ایران میدانند: نخست، قدرت موشکی و توان دفاعی کشور که هرگونه ماجراجویی نظامی علیه ایران را غیرممکن میسازد، دوم، انسجام و وحدت اجتماعی مردم که هر بحرانی را به فرصتی برای مقاومت و ایستادگی تبدیل میکند.
وی خاطرنشان کرد: دشمنان بهروشنی اعتراف میکنند که برای تضعیف توان بازدارندگی ایران، باید همزمان این دو ستون را مورد حمله قرار دهند: فشار دیپلماتیک و تحریم برای محدودسازی توان موشکی و تبلیغات رسانهای و عملیات روانی برای فرسایش سرمایه اجتماعی و ایجاد شکافهای فرهنگی و اجتماعی.
آقایاری با تأکید بر اینکه در همین چارچوب است که ما شاهد تولید ویدیوهای جعلی و عاطفهبرانگیز از زبان چهرهها یا نمادهای حساس جامعه هستیم، تصریح کرد: انتخاب نام مهسا امینی بهعنوان سوژه چنین اقدامی تصادفی نیست، دشمن میکوشد با سوءاستفاده از یک حادثه تلخ، موجی از احساسات و دو قطبیسازی اجتماعی را بازآفرینی کند.
وی با توضیح اینکه هوش مصنوعی در ذات خود ابزاری خنثی است، اظهار داشت: اما وقتی در خدمت پروژههای اطلاعاتی و جنگ روانی قرار میگیرد، به سلاحی خطرناک بدل میشود. امروز فناوریهای موسوم به دیپفیک میتوانند تصویر و صدای افراد را با دقتی بالا بازتولید کنند، بهگونهای که تشخیص واقعیت از جعلی برای مردم عادی دشوار شود.
این کارشناس مسائل سیاسی و بینالملل عنوان کرد: دشمنان ایران با بهرهگیری از این فناوریها میکوشند فضای عمومی را آلوده به بیاعتمادی کنند. آنان میخواهند کاری کنند که شهروند ایرانی در مواجهه با هر تصویر و ویدیو دچار تردید و تزلزل شود؛ نتیجه چنین وضعی چیزی جز فرسایش سرمایه اعتماد اجتماعی نخواهد بود.
وی متذکر شد: با این حال، تجربه جهانی نشان داده است که همانقدر که فناوری در خدمت جعل و تحریف بهکار میرود، میتواند در خدمت کشف و افشا نیز باشد. امروز ابزارهای تخصصی تشخیص دیپفیک، بررسی فرادادهها و تحلیل الگوریتمی تصاویر بهسرعت در حال تکامل است. اگر نهادهای رسانهای و علمی کشور بهموقع سرمایهگذاری کنند، میتوانند نهتنها جعلی بودن چنین ویدیوهایی را برملا سازند، بلکه با ارائه شواهد علمی، چهره واقعی اتاقهای فکر و طراحان پشتپرده را افشا کنند.
آقایاری با اشاره به اینکه در این شرایط، رسالت رسانههای متعهد بیش از پیش سنگین است، تأکید کرد: رسانه نباید به تریبون بازنشر شایعات و ویدیوهای مشکوک بدل شود، بلکه باید با واکنش سریع و مستدل، افکار عمومی را روشنگری کند.
وی ابراز کرد: هر ویدیوی جعلی باید بهسرعت توسط تیمهای تخصصی مورد بررسی فنی قرار گیرد و نتیجه بهصورت شفاف در اختیار مردم گذاشته شود. این اقدام، هم از دامنزدن به شایعات جلوگیری میکند و هم اعتماد عمومی به رسانههای داخلی را تقویت میسازد.
این کارشناس مسائل سیاسی و بینالملل توضیح داد: نخبگان علمی، فرهنگی و دینی وظیفه دارند ابعاد اخلاقی و معرفتی این موضوع را برای جامعه تبیین کنند. باید به مردم یادآوری شود که حقیقت در گرو عقلانیت و صبر است، نه واکنشهای هیجانی و زودگذر.
وی تصریح کرد: همانگونه که قرآن کریم دستور به جدال احسن داده است، ما نیز باید در میدان رسانه با استدلال، اخلاق و منطق پاسخ دهیم، نه با شتابزدگی و عصبانیت.
وی با تأکید بر اینکه هیچ جنگ روانی بدون پذیرش و بازنشر توسط مردم به نتیجه نمیرسد، عنوان کرد: اگر جامعه هوشیار باشد، بزرگترین نقشههای دشمن نیز به بنبست خواهد خورد. اینجاست که سواد رسانهای اهمیتی حیاتی پیدا میکند. مردم باید بیاموزند که هر محتوای تحریکآمیز را بهسادگی باور نکنند، بلکه آن را از منظر منبع، نشانههای فنی و اهداف احتمالی بررسی کنند. یک جامعه پرسشگر، بزرگترین سد در برابر عملیات روانی است.
انتهای خبر/