logo
امروز : جمعه ۳ مرداد ۱۴۰۴ ساعت ۱۹:۳۱
[ شناسه خبر : ۴۷۰۱۰ ] [ مدت زمان تقریبی برای مطالعه : 7 دقیقه ]

ناز تازه داماد را امام حسین (ع) خرید

ناز-تازه-داماد-را-امام-حسین-(ع)-خرید
شهید حمید مهری، از شهدای ابهر که نماد ایثار و عشق به وطن، جوانی که در اوج زندگانی و در آستانه شروع زندگی مشترک، قدم در راه دفاع از میهن گذاشت و با شهادت خود، جاودانه شد.

به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی پایگاه خبری تحلیلی «موج‌رسا»؛ بوی نان تازه و صدای قهقهه‌ کودکان از کوچه‌های ابهر برمی‌خاست. مادری برای فرزندش لالایی می‌خواند، پدری خسته از روز کاری، کنار پنجره چای می‌نوشید و پیرمردی در سکوت حیاط، ستاره‌ها را می‌شمرد. همه چیز آرام بود، گویی جهان برای لحظه‌ای، نفس‌هایش را نگه داشته بود تا این شهر کوچک، در آغوش صلح بخوابد.  

بیشتر بخوانید

ناگهان آسمان غرش کشید، سکوت، با شیونِ موشک‌ها شکست. صاعقه‌های آتشین، از دل تاریک رژیم صهیونیستی، بر پیکر بی‌گناه ابهر فرود آمد.  

آن‌ها آمدند تا آرامش را بکشند، تا امنیت را بدزدند. تا قلبِ این خاک را به آتش بکشند.  

اما ندانستند که ابهر، تنها خاک و سنگ نیست، خون مردمانی است که در سایه، برای امنیت این مرز و بوم جان فشاندند.  

یکی از همان قهرمانانِ گمنام، در میانِ شعله‌ها فریاد زد: ای دشمن! تو تنها تن‌های ما را می‌سوزانی، اما روحِ این ملت، در هر شهید، آتش‌گیرتر می‌شود و سپس خاموش شد، اما صدایش، در گوش تاریخ طنین انداخت. صبح ابهر بیدار شد با دود و خون، اما با قامتی راست‌تر از همیشه، چرا که می‌دانست: این شهیدان، نگهبانان همیشگی آرامش این سرزمینند.

شهید حمید مهری، از شهدای مدافع وطن ابهری که در جنگ ۱۲ روزه ایران با رژیم منحوس صهیونیستی به شهادت رسید، نماد ایثار و عشق به وطن، جوانی که در اوج زندگانی و در آستانه شروع زندگی مشترک، قدم در راه دفاع از میهن گذاشت و با شهادت خود، جاودانه شد.  

او که تازه به آرامش و گرمای کانون خانواده پا گذاشته بود، وقتی ندای «حفظ اسلام و ایران» بلند شد، بی‌درنگ همه عشق‌های زمینی را به عشق بزرگ‌تر به خدا و میهن گره زد و راهی جبهه‌های نبرد شد. شهید مهری، مانند گلی در باغ ایران، در راه دفاع از این خاک پرورده شد و با خون پاکش، درخت آزادی و استقلال این مرز و بوم را آبیاری کرد.

خنده‌های آفتابی 

همیشه اولین کسی بود که در می‌زد. حتی به خانه خودش. با همان لبخند همیشگی که گویی آفتاب در چهره‌اش طلوع می‌کرد، وارد می‌شد و قبل از هر چیز، جوکی می‌گفت که تمام خستگی‌های روز را می‌شست.

او تجسم عینی یک انقلابی تمام‌عیار بود که از کودکی تا شهادت، یک خط مستقیم از مسئولیت‌پذیری را طی کرد و همکارانش تعریف می‌کنند: وقتی موشک‌ها می‌بارید، او کار خود را رها نکرد. می‌دانست چه خطراتی وجود دارد، اما ایستاد تا آخرین نفس.

تذ

 حمید اسطوره ایستادگی و مسئولیت‌پذیری

احمد مهری برادر شهید در گفتگو با خبرنگار گروه فرهنگی پایگاه خبری تحلیلی «موج‌رسا»؛ گفت: در ۱۳ بهاری که همسالانش با بازی و شیطنت می‌گذراندند، او مسئولیت آبیاری مزرعه را به تنهایی بر دوش می‌کشید. سحرگاهان، وقتی نسیم خنک بامدادی برگ‌ها را نوازش می‌کرد، او با دلوهای سنگین آب، پیوندی ناگسستنی با زمین می‌بست. نه از تاریکی هراسی داشت، نه از تنهایی. گویی از همان نوجوانی، پروردگار او را برای ایستادگی‌های بزرگ‌تر آماده می‌کرد.

وی با بیان اینکه در قاموس زندگی این شهید بزرگوار، واژه‌هایی مانند نیمه‌کاره، تسلیم و ترس جایی نداشت، افزود:  در کشاورزی، در باشگاه، در محل کار هیچ کاری را ناتمام نمی‌گذاشت. رفقایش هنوز تعریف می‌کنند که گاهی ۴۸ ساعت پیوسته کار می‌کرد، اما وقتی به خانه می‌رسید، اولین فکرش خنداندن پدر و مادر بود.

خبری که بوی بهشت می‌داد

برادر شهید مهری با اشاره به روزی که خبر شهادت برادر را به برادر بزرگ‌تر دادند، بیان کرد: آن‌روز تلفن زنگ خورد. صدای دوستش لرزان بود و گفت: یک امانت از طرف حمید جان داریم. برادر بزرگ‌ترم نفسش بند آمد. وقتی مقابل خانه دوستان شهید و مسئولان شهرستان را دید، پیش از آنکه سخنی بگویند، فهمید. اما نگران بود چطور می‌شد به مادر گفت؟ با چشمانی اشکبار اما قامتی استوار گفت: ننه، حمید کمی زخمی شده و مادر که از همان اول می‌دانست، گفت نه! پسرم شهید شده است.

وی با بیان اینکه در آن لحظات سخت، پدر و مادرم با چشمانی اشکبار اما قامتی استوار اعلام کردند: پنج پسر دیگر هم داریم، همه را فدای راه امام و انقلاب می‌کنیم، تصریح کرد: خانواده‌های شهدا، زنده‌نگه‌داران مکتب عاشورا هستند. آن‌ها به جهان می‌آموزند که چگونه باید عاشق بود، چگونه باید ایستاد و چگونه باید پیروز شد و این است راز ماندگاری انقلاب که در سایه چنین ایثارگری‌هایی همیشه جوان خواهد ماند.

مهری با اشاره به اینکه به حمید و رشادت‌هایش افتخار می‌کنیم، یادآور شد: خون شهدا را پاس می‌داریم، هر قطره از خون شهدا، چراغ راهمان خواهد بود و با همان استواری که او در کارها داشت، راهش را پیش می‌بریم و تا جان داریم، پرچم ولایت را بالا نگه می‌داریم.

وی با تأکید بر اینکه همه او را با لبخند می‌شناختند، متذکر شد: آن خنده‌های صادقانه‌ای که از عمق وجودی پاک می‌جوشید و همسرش هم همواره از خوش‌خلقی و فداکاری‌هایش می‌گوید.

برادر شهید مهری خاطرنشان کرد: یک ساعت پیش از پرواز به ملکوت، وقتی موشک‌های دشمن آسمان را می‌درید، او همچنان استوار ایستاده بود و به رفقایش می‌گفت: «بچه‌ها، بیایید هر کاری می‌کنیم برای رضای خدا باشد.» و طولی نکشید که شهید شد، بنابراین زمانی‌که کار خالصانه و بی‌ریا باشد نتیجه‌اش شکست دشمن و عاقبت‌بخیری است.

وی به ویژگی‌ها دیگر شهید اشاره کرد و اظهار داشت: اهمیت ویژه به نماز اول وقت، احترام به پدر و مادر، انجام فریضه امر به معروف حتی در باشگاه بدنسازی و تا آخرین قطره خون از عشق به ولایت فقیه دست نکشید.

برادر شهید مهری بیان کرد: بنا به گفته شهید سلیمانی، کسی که می خواهد شهید شود باید شهیدوار زندگی کند ما در کنار شهید مهری زندگی می‌کردیم و اهداف و آرمان‌های ایشان در ما هم پرورش پیدا کرده است و یک نمونه از آرمان‌های شهید نابودی رژیم منحوس صهیونیستی بود و ما هم برای رسیدن به این آرمان قطعاً قدم در راه ایشان خواهیم گذاشت.

‌ووپپ

مریم رحیمی، همسر شهید حمید مهری در گفتگو با خبرنگار گروه فرهنگی پایگاه خبری تحلیلی «موج‌رسا»؛ گفت: شهید عشق واقعی به امام زمان (عج) را داشت و همواره برای سلامتی ایشان صلوات می‌فرستاد و ناز تازه داماد را امام زمان (عج‌) و امام حسین علیه‌السلام خریدند.

وی با اشاره به ویژگی‌های شهید افزود: نماز را اول وقت می‌خواند، دست و دلباز بود و به مردم کمک‌ می‌کرد و باحیا بود و برخی تصور می‌کنند نظامیان تندرو و مغرور هستند در حالی‌که شهید مهری بسیار خوشرو بود.

همسر شهید مهری با بیان اینکه با کمک هم خانه‌ای را پیش‌فروش کردیم، تصریح کرد: قرار بود در آن خانه خاطرات خوبی ثبت کنیم و غبطه می‌خورم که نتوانستیم با هم باشیم.

ازدواج دانشجویی و نامه عاشقانه شهید: 

- این شهید در نامه‌ای به همسرش نوشته بود:  

  «همسر عزیزتر از جانم، از امام رضا (ع) خواستم دختر خوب و بااخلاقی نصیبم کند. به امام گفتم: دیگر به مشهد نمی‌‌آیم، مگر با همسرم، چادر عروس خریدن از من و دختر خوب از تو. حالا از امام رضا (ع) بابت این هدیه‌ زیبا ممنونم».

رحیمی با بیان اینکه دشمنان بدانند با شهید کردن همسران ما به نقشه شوم خود نمی‌رسند، تأکید کرد: ما تمام‌شدنی نیستیم و راه شهدا را ادامه می‌دهیم، شهید مهری همواره به من می‌گفت: آرزو دارم شهید بشوم و من می‌گفتم با هم شهید شویم ولی او می‌گفت تو نه من به تنهایی، حالا که فکر می‌کنم می‌بینم او می‌خواسته من رسالت حضرت زینب (س) را ادامه بدهم.

 

انتهای خبر/

فرم ارسال نظر