ضربات کوبنده ایران به صهیونیستها

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «موجرسا»؛ مطابق همه شاخصها و پیشبینیها، آمریکا بالاخره خود مستقیماً به جنگ ورود کرد تا رژیم را از این باتلاق خودساخته خارج سازد.
بیشتر بخوانید
پیش از حمله، رژیم در نقش تسهیلگر، اقدام به هدف قرار دادن تاسیسات جنوب کشور کرده بود و ساعاتی قبل از حمله نیز با پرواز گسترده ریزپرندهها در برخی شهرها، سعی کردند پدافند را منحرف کنند و نهایتاً حملات خود را با ترکیب نیروی هوایی و نیروی دریایی آمریکا انجام دادند. مهمترین هدف آنها یعنی فردو را نیز سعی کردند با حمله به ورودیهای آن ضربه بزنند.
اما این عملیات از حیث راهبردی، یک ویژگی عجیب داشت: بر خلاف انتظار و آمادگیهایی که وجود داشت و انتظار میرفت آنها یک حمله بسیار سنگینتر به تاسیسات مختلف با همراهی رژیم داشته باشند، اما به حملهای محدودتر به سه سایت هستهای اکتفا کردند.
به هر روی با توجه به اینکه زمان حمله از قبل مشخص شده بود و آمادگی کشور برای سناریوهای بدتری وجود داشت، غافلگیری رخ نداد.
اما دلیل این نوع حمله چیست؟ مشخصاً مهمترین هدف آنها، قرار دادن جمهوری اسلامی ایران در دو راهی و ایجاد انشقاق در تصمیمگیری است.
به واقع، با این حمله محدود، آنها یک دو راهی را ایجاد کردهاند: از یکسو، تهدید میکنند که اگر پاسخی صورت گرفت، حملات آنها چندبرابری خواهد بود و به جنگی فراگیر با آمریکا تبدیل خواهد شد و از سوی دیگر اگر پاسخی داده نشود، تجاوز آمریکا پذیرفته شده، بازدارندگی کشور خدشهدار شده و از این پس شاهد حملات گاه و بیگاه آمریکا خواهیم بود.
بهعبارتی دیگر آنها قصد دارند سیستم محاسباتی ایران را که بر هدف قرار دادن رژیم صهیونی اتفاق نظر داشتند درگیر یک دو راهی کرده و آن را از اِعمال تصمیم موثر بازدارند.
در واقع هدف آنها این بود و هست که اقدام کنند، اما این اقدام را کمتر از برآورد اولیه ایران، به حدی نرسانند که تهران را تحریک به جنگ همهجانبه کند.
بنابراین همانگونه که گفته شد، هدف دشمن، ایجاد ابهام در تهران و ناتوان کردن سیستم از تصمیم موثر در قبال بحران است تا یک بازی باخت - باخت اجرایی و تهران مجبور به تن دادن به صلح تحمیلی شود، پاسخ به آمریکا مساوی با ضربات سنگینتر دشمن و درگیری کامل باشد و عدم پاسخ نیز مساوی با شکستن بازدارندگی کشور و پذیرش ضربات بعدی. لذا اولاً، نباید اجازه داد تا این شرایط بر چرخه تصمیم کشور مستولی شود.
ثانیاً آنچه مهم است، زدنِ ضربات قدرتمند بر پیکره رژیم صهیونیستی است.
در استراتژی فرسایش، اگر صرفاً بر تخلیه پدافند اتکا شود، دشمن نیز از زمان استفاده کرده و سعی خواهد کرد که معادله هزینه را در دوره فرسایش معکوس سازد.
لذا باید حجم، شدت و کلاس ضربات به رژیم را چند پله ارتقاء داد.
نباید هدف کلان ترسیمی از سوی فرماندهی کل قوا مبنی بر عدم خروج سالم رژیم از این جنگ را فراموش کرد.
ثالثاً در مقابله با آمریکا، دقیقاً باید از حربه خود آنها بهره گرفت و آن را معکوس کرد. در واقع باید مکرشان را به خودشان برگرداند.
ایران باید به گونهای پاسخ دهد که اتفاقاً آمریکا را در دو راهی قرار دهد زیرا ترامپ از جهاتی، بیش از ما تحت فشار است، اکنون بسیاری از مردم متحدانه شرایط جنگی را پذیرفته و خواهان ضربات کوبنده به دشمن هستند در حالی که مالیاتدهندگان و رای دهندگان آمریکایی مخالف هرگونه جنگ جدیدی هستند بنابراین باید آمریکا را وارد منگنه کرد، این منگنه دقیقاً با چهار اقدام رخ خواهد داد؛ اول، اقدامات در حوزه هستهای کشور، دوم، افزایش شدید ریسک درگیری بیشتر با ایران: اگر ترامپ میخواهد ما را از حملات بیشتر بترساند، خود نیز باید از درگیری بیشتر به صورت ملموس بترسد علیالخصوص در حوزههای اقتصادی.
سوم، افزایش حمایت از ایران. چهارم، ضربت متقابل هوشمندانه به نیروهای آمریکایی تا موازنه نیز برقرار شده و بازدارندگی کشور تضمین شود.
انتهای خبر/