logo
امروز : چهارشنبه ۱۹ دی ۱۴۰۳ ساعت ۱۲:۲۵
[ شناسه خبر : ۴۳۰۱۶ ] [ مدت زمان تقریبی برای مطالعه : 8 دقیقه ]
روایتی متفاوت از یک کارمند بانک؛

سرگذشت سختی که منجر به شیرینی می‌شود

سرگذشت-سختی-که-منجر-به-شیرینی-می‌شود
نهضت سوادآموزی در ایران، حرکتی بود که با هدف کاهش بی‌سوادی و ارتقاء سطح آگاهی عمومی آغاز شد. در این مسیر، علم‌آموزی به عنوان نوری در تاریکی بی‌سوادی توانست زندگی بسیاری از افراد را دگرگون کند.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «موج‌رسا»؛ نهضت سوادآموزی در ایران، حرکتی بود که با هدف کاهش بی‌سوادی و ارتقاء سطح آگاهی عمومی آغاز شد. در این مسیر، علم‌آموزی به عنوان نوری در تاریکی بی‌سوادی توانست زندگی بسیاری از افراد را دگرگون کند. این نهضت به ویژه در دهه‌های گذشته تأثیر عمیقی بر جامعه گذاشت و به افراد این امکان را داد که از محدودیت‌های ناشی از بی‌سوادی رهایی یابند.

بیشتر بخوانید

علم‌آموزی نه تنها به افراد امکان خواندن و نوشتن می‌دهد، بلکه آن‌ها را با دنیای اطرافشان آشنا می‌کند. این آگاهی می‌تواند در تصمیم‌گیری‌های روزمره و بهبود کیفیت زندگی مؤثر باشد. با کسب سواد افراد قادر به دسترسی به فرصت‌های شغلی بهتر هستند. این امر موجب افزایش درآمد و بهبود وضعیت اقتصادی خانواده‌ها می‌شود.

علم‌آموزی به ایجاد یک جامعه آگاه و متفکر کمک می‌کند. افراد تحصیل‌کرده معمولاً در فعالیت‌های اجتماعی و سیاسی مشارکت بیش‌تری دارند و می‌توانند به تغییرات مثبت در جامعه کمک کنند. سوادآموزی به افراد این امکان را می‌دهد که با فرهنگ و تاریخ خود آشنا شوند و هویت فرهنگی خود را حفظ کنند.

با وجود دستاوردهای بزرگ، نهضت سوادآموزی با چالش‌هایی نیز مواجه بود. برخی از این چالش‌ها شامل کمبود منابع آموزشی، عدم دسترسی به معلمان متخصص و مقاومت برخی از خانواده‌ها در برابر تحصیل فرزندانشان بود. اما با تلاش‌های مستمر و همت معلمان و داوطلبان، این چالش‌ها کاهش یافت و نور علم‌آموزی در تاریکی بی‌سوادی روشن‌تر شد.

علم و دانش نوری در دل تاریکی

در این راستا به سراغ فردی که در نضهت سوادآموزی تحصیل کرده و اکنون فردی بسیار موفق است رفته‌ایم تا داستان زندگیش را برایمان تعریف کند. صحبتمان این‌گونه آغاز شد، فاضل عزیزی هستم و به عنوان یک کارمند بانک به شغل خود عشق می‌ورزم.

از کودکی در روستا زندگی می‌کردیم در آن روزهای سرد، برف و باران زیاد راه‌ها را مسدود می‌کرد. معلمان به دلیل شرایط نامساعد جوی تنها یک یا دو ماه در سال قادر به تدریس بودند و پس از آن دوباره به شهرهای خود بازمی‌گشتند. این وضعیت، چالشی بزرگ برای بنده و دیگر دانش‌آموزان بود که آرزوی علم‌آموزی در سر داشتند. خیلی دوست داشتم که به مدرسه بروم و نمرات عالی را کسب کنم و افتخاری برای خانواده‌ام باشم. درس خواندن در شرایط بسیار سخت روستا یک رویای دست‌نیافتنی بود، تا اینکه پدرم تصمیم به مهاجرت گرفت و همگی به شهر زنجان آمدیم. با مهاجرت به شهر در مدرسه روزانه موفق به ثبت‌نام نشدم و ادامه تحصیل را در نهضت سوادآموزی دنبال کردم.

وی در بخشی دیگر در اواسط مسیر علم‌آموزی همسرم اولین مشوق ادامه تحصیلم بود. از لحاظ مادی و از هر جهت دیگر قناعت و گذشت او تحسین برانگیز بود. تمام سعی خود را می‌کرد تا بنده پیشرفت کنم، هنگام ثبت‌نام و برنامه‌های کلاسی همسرم به جای من می‌رفتند و حتی برایم نمونه سئوال تهیه می‌کرد.

در زمان فارغ‌التحصیلی نیز تمامی امضاهای اساتید را به جای من گرفت زیرا از سوی اداره مرخصی نمی‌دادند. داشتن یک همسر خوب نعمت است و به بودن وی می‌بالم.

به فامیل که سواد داشتند حسادت می‌کردم

فامیل و آشنایان همواره به تحصیل اهمیت می‌دادند و این انگیزه‌ای مضاعف برای من بود. آرزوی بزرگ من این بود که بتوانم به تحصیلات خود ادامه دهم و برای جامعه‌ فردی مفید واقع شوم. هرچند آرزویی دور به نظر می‌رسید اما با تلاش و کوشش دست‌یافتنی بود.

از آن‌جایی که باید به خدمت سربازی می‌رفتم تحصیل را کنار گذاشته و پس از گذشت دو سال دوباره درس و مطالعه را آغاز کردم. هرگز دست از تلاش برنداشتم و با عشق آن را ادامه می‌دادم. به هر سختی که بود توانستم مدرک دیپلم را کسب و در کنکور سراسری شرکت کنم.

چند ماه بعد با ذوق و شوقی فراوان روزنامه خریده و اسم خود را در آن دیدم که در رشته امور اداری قبول شده‌ام. سر از پا نمی‌شناختم بدو بدو به خانه رفته و به تمام اعضای خانواده نشان دادم و آنان هم شاد شدند. مدرک کارشناسی ارشد در رشته مدیریت بازرگانی از دانشگاه آزاد اسلامی را دارم. 

صاحب دو فرزند و عروس موفق هستم

در خلال تمامی این اتفاقات لطف خداوند متعال شامل حال بنده شد، ازدواج کردم و صاحب دو فرزند پسر هستم. همینطور یک عروس بسیار مهربان نیز دارم که جای خالی دختر نداشته‌مان را پر کرده است. این اتفاقات خوبی که در زندگی شاهد آن هستم از دعای خیر پدر و مادرم است.

همانگونه که پدرم به ما پند و اندرز می‌داد بنده هم همواره به خانواده‌ام از تجربیات شخصی خود می‌گویم و با نصیحت‌های پدرانه آن‌ها را هدایت و راهبری می‌کنم تا همیشه در زندگی‌شان موفق عمل کنند و امید خود را از دست ندهند. پسر بزرگم یک راپل‌کار حرفه‌ایست که بارها برای برنامه تلویزیونی اشراق دعوت شده است و از او تقدیر کرده‌اند. پسر کوچکم نیز در مقطع دوم دبیرستان تحصیل می‌کند و به رشته مکانیک علاقه بسیاری دارد.

نباید دست از تلاش برداشت

به نظر بنده هر فردی به‌ویژه جوانان تلاش و کوشش را باید سرلوحه خود قرار دهند. حتی اگر کارگر باشد، باید سواد کافی و لازم را داشته باشد. تحصیلات و دانش نه تنها درهای جدیدی را به روی ما می‌گشاید، بلکه ما را در مسیر موفقیت‌های بیش‌تری قرار می‌دهد. هرچه تحصیلات بیش‌تری داشته باشیم، موفقیت‌های بیش‌تری نصیبمان خواهد شد. نباید به این فکر کنیم که دیگر سنی گذشته و فرصتی برای یادگیری نیست، طبق فرمایش پیامبر (ص) «ز گهواره تا گور دانش بجوی» یعنی یادگیری هیچ‌گاه پایان ندارد و هرگز نباید از جستجوی علم و دانش دست کشید. شخصاً هرگز تصور نمی‌کردم که روزی کارمند بانک شوم و به همشهریانم خدمات ارزنده‌ای ارائه دهم. این تجربه به من نشان داد که با تلاش و پشتکار می‌توان به اهدافی دست یافت که شاید در ابتدا غیرممکن به نظر برسد. هر فردی در زندگی خود همت به خرج دهد به مراتب بالاتری خواهد رسید. این تلاش می‌تواند در زمینه‌های مختلفی باشد؛ از تحصیل و یادگیری گرفته تا کار و خدمت به جامعه.

توصیه‌ام به تمامی جوانان این است هر رشته‌ای که انتخاب می‌کنند، با دانش و آگاهی کافی دنبال کنند تا بتوانند بهترین بهره را از آن ببرند. کمی تلاش و مطالعه می‌تواند مسیر پیشرفت فرد را هموار کند.

در دنیای امروز اطلاعات و دانش کلید موفقیت است و افرادی که به دنبال یادگیری هستند، قطعاً آینده درخشانی خواهند داشت. کسی که بسیار تلاش می‌کند 100 درصد به نتیجه خواهد رسید، مثل ارتقاء شغلی، افزایش درآمد یا حتی ایجاد تغییرات مثبت در جامعه باشد.

امید بخشی به جامعه نیز یک نکته بسیار مهم است. اگر میانه مسیر امید خود را  از دست می‌دادم به هیچ‌ جایی نمی‌رسیدم، امید و انگیزه نیروی محرکه‌ای هستند که ما را به جلو می‌رانند و در مواقع سختی به ما کمک می‌کنند تا از چالش‌ها عبور کنیم. جوانان باید بدانند که هر چقدر هم شرایط دشوار باشد همیشه راهی برای توسعه و پیشرفت وجود دارد. این امیدواری نه‌تنها برای خود فرد، بلکه برای جامعه نیز مفید است. زمانی که افراد جامعه امیدوار باشند می‌توانند با همکاری یکدیگر تغییرات مطلوبی ایجاد کنند.

در بسیاری از روستاها استعدادهای فراوانی وجود دارد که اگر مسئولان ارشد به آن‌ها توجه کنند و حمایت‌های لازم را انجام دهند، این استعدادها می‌توانند شکوفا شوند. سرمایه‌گذاری در زمینه آموزش و پرورش جوانان، ایجاد فرصت‌های شغلی و حمایت از کسب‌وکارهای کوچک می‌تواند تأثیر مثبتی در جامعه داشته باشد. وی معتقد است که سرمایه‌گذاری‌های جزئی در این زمینه قطعاً بی‌پاسخ نخواهد ماند و می‌تواند منجر به تغییرات مثبت در جامعه شود. 

به‌عنوان مثال، اگر یک روستا بتواند از طریق آموزش‌های فنی و حرفه‌ای جوانان خود را آماده کند، آن‌ها قادر خواهند بود کسب‌وکارهای خود را راه‌اندازی کنند و به اقتصاد محلی کمک کنند. این نوع سرمایه‌گذاری نه‌تنها به نفع افراد خواهد بود، بلکه کل جامعه را نیز تحت تأثیر قرار خواهد داد.

فاضل عزیزی با لبخندی بر لب، که به آینده امیدوار بوده و بر این باور است که علم‌آموزی نوری است که می‌تواند تاریکی‌های بی‌سوادی را روشن کند و راه را برای نسل‌های آینده هموار سازد. وی به جوانان توصیه می‌کند که هرگز از یادگیری دست نکشند و همیشه به دنبال کسب دانش جدید باشند. علم نه‌تنها ما را در زندگی شخصی‌‌مان یاری می‌کند، بلکه می‌تواند منجر به پیشرفت‌های اجتماعی و اقتصادی در سطح کلان نیز شود.

در نهایت، باید گفت که تلاش، امید و علم‌آموزی سه رکن اساسی برای موفقیت در زندگی هستند. هر فردی که این سه اصل را در زندگی خود پیاده‌سازی کند، قطعاً می‌تواند به اهداف خود دست یابد و دنیای بهتری برای خود و دیگران بسازد. بنابراین، بیایید با هم دست در دست هم تلاش کنیم تا آینده‌ای روشن‌تر بسازیم و با امیدواری به سمت اهدافمان حرکت کنیم.

انتهای خبر/

فرم ارسال نظر