به گزارش خبرنگار پایگاه خبری تحلیلی «موجرسا»؛ بازگشت ترامپ به صحنه سیاست آمریکا و احتمال در دست گرفتن دوباره قدرت، همچون مثالی میماند که میگوید: «گرگ رفت، پلنگ برگشت.» این تغییر به ظاهر تنها جابهجایی میان چهرهها نیست، بلکه گویی نمایش آشکاری است از یک روند عمیقتر، روندی که ثابت و پایدار در سیاست آمریکا جریان دارد و هدفی جز تسلطجویی و سیطرهطلبی جهانی نمیشناسد.
بیشتر بخوانید
جایگزینی بایدن با چهرهای دیگر، نه تغییر اساسی بلکه تنها پردهای از بازی سیاستهای دیرینهای است که ریشه در ساختار قدرتطلبی آمریکایی دارد.
بایدن که با وعده آرامش و بازگشت به دیپلماسی به صحنه آمد، خود نیز خیلی زود در دام همان سیاستهای تهاجمی گرفتار شد. سیاستهایی که نه تنها به آرامش جهان نیانجامید، بلکه بار دیگر شعلههای تنش را در خاورمیانه و شرق آسیا برافروخت.
تصور بر این بود که دولت او با شیوههای تازه و رویکردهای دیپلماتیکتر، رنگی متفاوت بر چهره سیاست آمریکا بپاشد. اما در عمل بایدن نیز به همان الگویی روی آورد که پیشینیانش، از جمله خود ترامپ، آن را ادامه داده بودند. این همان رویهای است که سیاست آمریکا را از گذشته تاکنون به تندی و تهاجم در جهان شناسانده است، رویهای که پیوسته در قالب چهرههای مختلف اما با باطن یکسان پیگیری میشود.
بایدن، با تمامی ادعاهایش نشان داد که به همان روشهای معمول در سیاست خارجی آمریکا متکی است. روشهایی که بر قدرتطلبی، حمایت از جنگهای نیابتی و فشار بر ملتهای مستقل استوار است. جنایتها و بیثباتیهایی که در طول دوران ریاست جمهوری بایدن در جهان رخ داد، از درگیریهای داخلی افغانستان و ادامه تنشها در عراق و سوریه گرفته تا تهدیدهای مداوم علیه ایران، همگی گواه این واقعیت است که تغییر چهرهها تغییری در ذات سیاست آمریکا ایجاد نمیکند.
حال با بازگشت ترامپ به عرصه سیاست، چهرهای باز هم تهاجمیتر و بیپردهتر ظهور کرده است. چهرهای که دیگر نیازی به پوشاندن اهداف بلندپروازانه و جاهطلبیهای آمریکا زیر نقاب دیپلماسی نمیبیند و به صراحت نقشههایش را برای جهان ترسیم میکند. ترامپ که با شعار «آمریکای نخست» به میانه میدان بازگشته قصد دارد بار دیگر جهان را به تکان وادارد، او تمایل دارد تا روابط چندجانبه و توافقهای بینالمللی را به چالش بکشاند. در سازمانهای جهانی نقش مخرب ایفا کند و تنها منافع آمریکا را برتر از هر چیز قرار دهد.
شعارهای ترامپ مانند «آمریکای نخست» معنای دقیقی از دیدگاه او به جهان دارد. او نیازی نمیبیند که همچون بایدن، ظاهراً از دیپلماسی و تعامل سخن بگوید. بلکه به صراحت، با قدرتطلبی بیپرده خود، اعلام میکند که هیچکس راهی جز تمکین در برابر خواستههای آمریکا ندارند. او با بیپروا بودن در تصمیمگیریهایش، برای جهانیان نمایی ناآرام و آکنده از تنش ترسیم میکند. بازگشت ترامپ در حقیقت گواه بازگشت سیاستهای تهاجمیتر و خطرناکتر است، سیاستهایی که بدون هیچگونه پوشش دیپلماتیک، تهدیدات را مستقیماً به گوش جهانیان میرساند.
نگاهی به جنایتهایی که ترامپ و بایدن در دوران ریاست جمهوری خود مرتکب شدهاند، مؤید این واقعیت است که فرقی نمیکند کدام چهره بر مسند قدرت تکیه بزند چراکه از کشتار و نابودی ملتهای بیگناه تا ایجاد آشوب و ویرانی در خاورمیانه و حمایت از رژیمهای سرکوبگر، همگی در لیست سیاستهای اساسی دولت آمریکا قرار دارد.
جنایتهایی که ترامپ در قبال کودکان یمنی، مردم بیدفاع فلسطین و ملتهای مظلوم منطقه انجام داد، تنها با آمدن بایدن به شکلی ظاهری تغییر یافت و در نهایت دوباره همان راه با نقابی تازه پی گرفته شد.
اکنون، جهان شاهد چهرهای دیگر از سیاستهای تهاجمی آمریکاست که باز هم با ادعاهایی تکراری و وعدههایی پوشالی سعی در فریب افکار عمومی دارد. بازگشت ترامپ به میدان هشداری است برای جهانیان که بدانند در پس پرده تغییرات ظاهری، همان سیاستهای دیرینه در حال پیگیری است.
در دوره ریاستجمهوری ترامپ و بایدن، ایالات متحده درگیر سیاستها و اقداماتی شد که بسیاری از آنها از سوی منتقدان به عنوان جنایت و نقض حقوق بشر شناخته میشوند. برخی از این اقدامات که با تأثیرات مخربی بر کشورهای دیگر و حتی مردم آمریکا همراه بودهاند.
جنایات دونالد ترامپ
خروج از توافق هستهای ایران (برجام)، ترامپ در سال ۲۰۱۸ به طور یکجانبه از توافق هستهای با ایران خارج شد و تحریمهای شدیدی را علیه ایران اعمال کرد. این تحریمها به اقتصاد ایران آسیب جدی زد و شرایط زندگی را برای مردم ایران سختتر کرد.
حمایت از جنگ یمن، ترامپ از ائتلاف عربستان سعودی و امارات در جنگ یمن حمایت کرد و به فروش سلاحهای پیشرفته به این کشورها ادامه داد. این حمایتها منجر به تشدید بحران انسانی در یمن شد و هزاران غیرنظامی بیگناه جان خود را از دست دادند یا دچار قحطی و بیماری شدند.
به شهادت رساندن سردار سلیمانی، ترامپ در سال ۲۰۲۰ دستور کشتن قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران ایران را صادر کرد. این اقدام به شدت تنشها را در خاورمیانه افزایش داد و احتمال درگیری مستقیم بین ایران و آمریکا را بیشتر کرد.
جداسازی کودکان از خانوادههای مهاجر سیاست «تحمل صفر»، ترامپ منجر به جداسازی هزاران کودک از والدینشان در مرزهای آمریکا شد. این کودکان در اردوگاههای غیراستاندارد نگهداری میشدند و بسیاری از خانوادهها همچنان نتوانستهاند دوباره به هم بپیوندند.
نقض معاهده پاریس برای تغییرات اقلیمی، ترامپ از توافقنامه پاریس خارج شد، اقدامی که به تخریب بیشتر محیط زیست انجامید و تعهدات بینالمللی برای کاهش گازهای گلخانهای را نادیده گرفت.
جنایات جو بایدن
حملات هوایی در افغانستان، بایدن در سال ۲۰۲۱، در جریان خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان، یک حمله هوایی را در کابل انجام داد که منجر به کشته شدن ۱۰ غیرنظامی، از جمله کودکان شد. این حمله به شدت مورد انتقاد قرار گرفت و باعث بروز بحثهای بیشتری در مورد نقض حقوق بشر توسط آمریکا شد.
تشدید تحریمهای اقتصادی علیه ایران، با وجود وعدههای بایدن برای بازگشت به برجام، تحریمهای اقتصادی علیه ایران همچنان برقرار ماند. این تحریمها، بهطور مستقیم بر زندگی و معیشت مردم ایران تأثیر گذاشته و بهخصوص در دوران همهگیری کرونا، شرایط را برای مردم ایران دشوارتر کرده است.
حمایت از رژیم صهیونیستی در حملات به غزه، بایدن در جریان حملات رژیم صهیونیستی به غزه در سال ۲۰۲۱، از دولت رژیم صهیونیستی حمایت کرد و از محکوم کردن اقدامات رژیم صهیونیستی خودداری کرد. این حملات موجب کشته شدن صدها فلسطینی و تخریب زیرساختهای شهری در غزه شد.
تأیید فروش تسلیحات به عربستان سعودی و امارات، علیرغم انتقادها به نقش عربستان در جنگ یمن، بایدن به فروش تسلیحات به عربستان و امارات ادامه داد که به تشدید بحران انسانی در یمن کمک کرد.
تشدید فشار بر ونزوئلا و کوبا، بایدن برخی از تحریمهای ترامپ علیه ونزوئلا و کوبا را نهتنها لغو نکرد، بلکه آنها را ادامه داد. این تحریمها به بحران اقتصادی در این کشورها دامن زد و شرایط زندگی مردم را به شدت دشوارتر کرد.
این موارد تنها بخشی از سیاستهای مخرب و جنایات نسبت داده شده به ترامپ و بایدن در دوران ریاست جمهوری آنهاست که بسیاری از آنها با انتقادات گسترده جهانی مواجه شده است.
حجتالاسلام موسی آقایاری، پژوهشگر و مدرس حوزه
انتهای خبر/