شهیدی که همیشه در مادیات به کمترینها قانع بود
به گزارش پایگاه خبری_تحلیلی «موج رسا» شهید ناصر اوجاقلو پانزدهم مرداد ۱۳۴۱، در شهرستان زنجان به دنیا آمد. پدرش علی و مادرش زهرا نام داشت. تا پایان دوره متوسطه درس خواند و دیپلم گرفت. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. بیست و ششم بهمن ۱۳۶۴، با سمت فرمانده گروهان در فاو عراق بر اثر اصابت ترکش به سر، شهید شد. پیکر وی را در مزار پایین زادگاهش به خاک سپردند.
بیشتر بخوانید
ناصر فرهنگ احسان برای اهل بیت علیهم السلام را به جبهه منتقل کرده بود. در ایام عزاداری با نیروهای گردان شان هیئت برپا می کردند و در صورت امکان حلیم بار می گذاشتند و همه رزمندگان را مهمان سفره پر برکت اباعبدالله(ع) میکردند.
روزهایی که در زنجان بود، با لباس فرم سپاه به خانه نمیآمد. میگفت: این لباس مخصوص کار و جنگ است. برایم مقدس است. نباید برای هر جایی این لباس را پوشید.
سعی می کرد فریب دنیا و متعلقاتش را نخورد. گاهی از طرف سپاه برای رزمندگان هدایایی ارسال میکردند. لوازم خانگی، لباس، مواد خوراکی یا هر چیز دیگر. ناصر اصلا آن ها را قبول نمی کرد. میگفت من برای خدمت رفتهام نه چیز دیگری.
او حتی حقوق ماهیانهاش را برای خودش خرج نمیکرد. همیشه در مادیات به کمترینها قانع بود و در امور معنوی از دیگران پیشی میگرفت. از خوراک و پوشاک، به حداقلها قناعت می کرد. هر چه داشت انفاق کرده بود. یک بار وقتی در زنجان بود، برای اقامه نماز به مسجد رفت. وقتی به خانه برگشت، دید چند پیت نفت در گوشه حیاط است. خانواده میگفتند: این ها را از طرف سپاه آوردهاند. سهمیه است.
ناصر چند لحظهای سکوت کرد. از قیافه اش معلوم بود که ناراحت است. رو به خانواده کرد و گفت: اولا من به خاطر این چیزها به جبهه نرفتهام که حالا منتظر سهمیه باشم. دوما، شما چرا در را به روی افراد ناشناس باز کردید که این پیتها را داخل حیاط بگذارند؛ چرا با آنها هم صحبت شدید؟ شاید آن ها جزو منافقین بوده و قصد ورود به خانه را داشتهاند.
ناصر راست میگفت. بارها منافقین او را تعقیب کرده بودند. چندباری هم با آن ها درگیر شده بود.
آن روزها در خانه ناصر، رفت و آمد زیاد بود. خانم های محل به خانه آنها میآمدند و با کمک سیده زهرا برای رزمندگان لباس میدوختند و بعضی مواقع هم برایشان مربا و شربت درست میکردند. بستهبندی آجیل و شکلات و یافتن دستکش و کلاه و شال گردن هم جزو کارهای روزمره شان شده بود.
خاطراتی کوتاه از سردار شهید ناصر اوجاقلو / برگرفته از کتاب مثلث عشق به قلم مهسا سیفی
انتهای خبر/