[ شناسه خبر : ۳۲۸۵۹ ]
[ مدت زمان تقریبی برای مطالعه : 4 دقیقه ]
وصیتنامه؛
شهدا مظهر ایثار در جامعه هستند
شهید کسی است که در راه دفاع از آرمانهای خود در برابر دشمن میایستد و در آخر جان به جان آفرین تسلیم میکند.
به گزارش پایگاه خبری_تحلیلی «موج رسا» شهید طاهر اوجاقلو در سال ۱۳۴۲ در قریه قاهران متولد شد. دوره ابتدایی را در مدرسه خاقانی و دوره راهنمایی را در مدرسه شهید چمران به پایان رساند و دوره دبیرستان را در دبیرستان دکتر شریعتی زنجان ادامه داد ولی سال آخر دبیرستانش را نیمه تمام گذاشته و به جبهه اعزام شد.
بیشتر بخوانید
مادر شهید می گوید: روزی شهید طاهر به مرخصی آمده بود و میگفت: من با پنج نفر از دوستانم به شناسایی منطقه جنگی رفته بودیم، که ناگهان متوجه شدیم در منطقه عراقیها و در میان نیروهای عراقی قرار گرفتهایم و از بین آنها رد میشویم. آنها ما را دیدند ولی توجهی نکردند.
طاهر میگفت: که این لطف و عنایت امام زمان (عج) بود که ما را از چشم عراقیها پنهان ساخته بود. تا این که ما به سلامت از بین آنها عبور کردیم و به منطقه خودمان رسیدیم.
بار دیگر که به مرخصی آمده بود تعریف میکرد وقتی که حمله را تمام کرده و با دوستان در یک جا نشسته بودیم، ناگهان دیدم که یک عراقی با پارچه سفیدی که به نوک تفنگ بسته بود به طرف ما میآید.
بچهها با دیدن آن فرد عراقی میخواستند به سویش شلیک کنند ولی من گفتم: بگذارید نزدیک تر بیاید. شاید تصمیم گرفته است که خود را تسلیم نماید.
حرف مرا قبول کردند و او به پیش ما آمد و به زبان عربی به ما گفت: که، ما یک گردان هستیم و میخواهیم خود را تسلیم کنیم.
یکی از رزمندهها گفت که من همراه او میروم و آنها را میآورم. ما گفتیم این کار خطرناکی است. شاید آنها میخواهند با زبان خوش تو را ببرند و بکشند. او گفت: من از جان خود گذشتهام و با عراقی رفت.
ولی برگشتن آن ها مواجه با تأخیر شد و اطمینان حاصل کردیم که دوست ما را کشتهاند. ناگهان دیدیم که دوست ما همراه با یک گردان از نیروهای عراقی که تفنگهای شان را به سوی آسمان گرفتهاند آمدند و به ما رسیدند و همراه ما نشستند.
سپس از ما پرسیدندکه کدامیک از شما فرمانده است؟ و ما گفتیم: هیچ کدام مان فرمانده نیستیم. آنان گریه کردند و گفتند: شب هنگام موقعی که حمله شروع شد در پیشاپیش نفرات شما سیدی را که سوار بر اسب سفیدی بود در زمان حمله شما گشت میزد. همان موقع ما گفتیم که بهتر است ما تسلیم شویم. و میگفتند که شاید امام زمان (عج) فرجه الشریف است.
وصیت نامه شهید طاهر اوجاقلو: خدا را شکر میکنم که قدری مهلت داد تا اسلام واقعی را بشناسم و در خاموشی و جهل از دنیا نروم.
انقلاب اسلامی باعث شد من از لاک خود بیرون آیم و دور و برم را بنگرم و به زندگی از دید دیگری پیدا کنم. آری امام کاری عظیم کرد. وی باعث شد دنیا از خواب بیدار شود و انسانیت را دوباره یاد آورد.
خوشحالم که جانم را نثار اسلام و مکتب حضرت محمد (ص) و امام علی (ع) میکنم.
افتخار میکنم که مکتبم اسلام است، اسلامی که به من فهماند چگونه بیندیشم چگونه راهم را انتخاب کنم در واقع من از زمانی توانستم به راه واقعی اسلام بیایم که انقلاب شروع شد و هر چه بیشتر به مکتبم آشنا شدم تا آنجا که خونم را نثار مکتبم میکنم.
من در بارهای اول و بعد که به جبهه رفتم لیاقت آن را نداشتم که شهید شوم و خواست خدا در این بود که من شهید نشوم و اسلام واقعی را بشناسم و هر چه بیشتر به مکتبم خدمت کنم.
این بار مثل این که کسی به من گفته بود که به پیش برادران خودم خواهم رفت.
من با کمال میل به این جبهه مقدس که از خون شهیدان به دست آمده است و برای پیروزی اسلام است میآیم و ما به خودمان تعلق نداریم یعنی خلق نشدهایم که راحت طلب باشیم و یا در پی آسایش دنیوی باشیم. ما خلق شدهایم تا آزمایش شویم و اساساً این جهان، آزمایشی بیش نیست زندگی جاوید در آن جهان است.
ای مردم شهیدپرور و غیور مکتب اسلام، درخت انقلاب اسلامی نیاز به خون دارد اما همان (هل من ناصر ینصرنی) صدا می.زند. بر ملت مسلمان ایران واجب است که به این پیام امام لبیک بگویند و این درخت را با خون خود سیراب کنند.
در تشییع جنازه من فقط ذکر خدا را داشته باشید و الله اکبر را تکرار کنید. من داوطلب شدم که در راه دین مبین اسلام و به پیروزی رساندن انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی مقاومت کنم.
انتهای خبر/