شهیدان زندگان تاریخ هستند
به گزارش پایگاه خبری_تحلیلی «موج رسا» شهید بهرام حیدری در سال ۱۳۴۲ در یک خانوداه کاملا مذهبی دیده به جهان گشود او دروان ابتدائی در مدرسه خاقانی و راهنمائی را در انوری و سپس دوره دبیرستان را در دبیرستان منتظری صدر جهان سابق به پایان رسانید و دیپلم گرفت. ضمن اینکه مشغول تحصیل بود با مخالفت شدید پدر و مادر به جبهه دشت عباس برای اولین بار عازم شد با گذراندن ۴ یا ۵ ماه در جبهه و بعد از آن دیگر فاصله زیادی ما بین خانوداه و بهرام به وجود آمد او سه سال مدام در تمام جبههها در غرب و جنوب در اکثر عملیاتها محرم والفجر مقدماتی و در آن زمانی که به عنوان بسیجی به جبهه میرفتند نزدیک عملیاتها میرفتند بعد از عملیات بر میگشتند اما بعد از اینکه وارد سپاه پاسداران شدند مدام در جبهه حضور داشتند در خانواده به علت اینکه تنها فرزند بودند بیشتر مخالفت میکردند اما به هر طریقی بود ایشان خانواده خود مخصوصاً مادرشان را قانع میکردند که باید بروند.
بیشتر بخوانید
مادرشان همیشه آن پاسدارانی را که میشناختند که به جبهه نمیرفتند می گفتند چرا همیشه یک عده باید بجنگند یک عده پشت میز باشند ایشان می گفتند من این لباس را برای مقام و میز و ریا نپوشیدم بلکه آرمانی دارم که باید ثابت کنم آن هم جنگ است و شهادت کلمه پاسدار بودن باید معنی داشته باشد باید ثابت کرد که در راه گیروزی انقلاب پاسداری هستید.
حتی شهید بهرام حیدری برای دانشگاه قبول شده بودند وقتی که ما مطلع شدیم که به دانشکاه راه یافتهاند خوشحال شدیم وقتی برای آنها گفتیم گفت که نه اول جنگ بعد دانشگاه اگر عمری باقی بماند از جنگ بعد به دانشگاهمان ادامه میدهیم.
ولی خوب صلاح خدا در این بوده که خون شهید ادامه دهنده راهش باشد شهید از منافقین خیلی نفرت داشتند وقتی در زنجان حضور داشتند با منافقان مبارزه میکردند چندین بار منافقین خانواده ما را تهدید کردند و حتی خودشان هم میدانستند و همیشه به ما میگفتند نباید از اینها ترسید.
علاقه شدیدی که داشتند به بی سیم و گیرنده و لوازم الکتریکی از طریق نامه از کشورهای دیگر برایش کتاب میآمد و از روی آن کتاب انواع اقسام وسایل درست می کردند از جمله بی سیم و گیرنده تلفن درست کرده بودند در انقلاب دستگاهی درست کرده بودند که در خانه مان میتوانستند کاملا شهربانی را بگیرند و هر چی در مورد خیابانها و درگیریها در شهربانی حرف می زدند در خانه ما میشنیدیم .
وصیتنامه شهید بهرام حیدری
قسم به حضرت ولیعصر (عج) که شاهد زیانکاری انسانها است مگر آنان که ایان آوردند و عمل صالح انجام و بشارت دادند همدیگر را به این راه و پایداری کردند در راه حق با درود فراوان به حضور رهبر کبیر انقلاب بت شکن قرن ابراهیم زمان نائب مهدی پرچمدار حزب الله مجتهد و یاور حزب الله خمینی روح الله با نثار و درود فراوان به حضور شهدای جانباز و با سلام بر امت همیشه در صحنه حزب الله.
ای شهیدانی که عاشقانه جان باختهاید و ای عزیزانی که دلاورانه بر کفار تاختهاید تا کشور اسلامیان را از دست دژخیمان آزاد سازید.
درود ما بر شما که لایق شهادت هستید ای شهدا که رفتید و ما را تنها گذاشتید با این همه درد و با این همه رنج و با این همه زخمهایی که از پشت به ما زدند.
ای شهدا ما را دعا کنید تا بلکه ما هم شهید شویم زیرا فقط شهادت است که این همه گناه را بر ما میبخشاند و شهادت است که انسان را به کمال و ملاء اعلا میرساند.
پدر، مادر و خواهرم میگویم من میدانم که چه قدر برای بزرگ کردن من زحمت کشیدهاید رنجها بردهاید تا شاید روزگاری برای شما مفید واقع شوم.
مادرم میدانم که با مستأجری، فقر و کار کردن در روی زمین کشاورزی مرا در دامن پر مهرت رشد و تعالی دادید و آرزوهای بسیار برایم داشتید.
ولی زمانه طوری که وجود من برای انقلاب، اسلام و برای رهبر لازم تر از تو شده است پس ای عزیزان میدانم که تحمل نبود من برای شما سخت و دشوار بلکه نا ممکن است.
اما شما باید برای رضای خدا تحمل کنید شما تربیت شده اسلام هستید باید مقاومت و شکیبائی این ادعا را برای دشمنان ثابت کنید.
انتهای خبر/