شهادت، اوج تعالى انسان است
به گزارش پایگاه خبری_تحلیلی «موج رسا» شهید حسین حبیبی فرزند اصغر و گلی رستمی در سیزدهمین روز از خردادماه ۱۳۴۸ در زنجان دیده به جهان گشود. او هفت خواهر و چهار برادر داشت و خودش چهارمین فرزند خانواده بود.
بیشتر بخوانید
او سالهای شیرین کودکی را در کنار خانواده سپری کرد و با فرارسیدن زمان ورود به مدرسه شروع به تحصیل کرد. پس از اتمام تحصیلات ابتدایی وارد مدرسه توفیق شد و مقطع راهنمایی را در آنجا پشت سر گذاشت. حسین در کنار تحصیل در مسجد عباسیه نیز فعالیت فرهنگی داشت، چهار سال از آغاز جنگ تحمیلی میگذشت و حسین که ۱۵ ساله بود، تصمیم گرفت ندای رهبر فرزانهاش را لبیک گفته و با حضور در جبهههای جنگ دِین خود را به انقلاب نوپای اسلامی ادا کند. بنابراین از طریق یگان اعزامی بسیج در سال ۱۳۶۳ وارد مناطق عملیاتی شد و به عنوان غواص مشغول به خدمت شد.
دو سال از حضورش در جبهه میگذشت که سرانجام در عملیات کربلای ۴ شرکت کرده و پس از رشادتها و دلاوریهای بسیار در سومین روز از دی ماه ۱۳۶۵ و در همین عملیات شهد گوارای وصال را نوشیده و به فیض عظیم شهادت نائل آمد. پیکر پاک این شهید راه حق مفقودالاثر بود و در نتیجه تلاش گروه تفحص پیدا و به آغوش خانواده بازگردانده شد و پیکر شهید حسین حبیبی در مزار پایین شهدای زنجان به خاک سپرده شد تا در جوار همرزمان شهیدش عند ربهم یرزقون گردد.
وصیت نامه شهید اولاً فکر میکنم که شایستگی حتی یک وصیت نامه را هم نداشته باشم، ولی اول وصیت نامه مولای متقیان را میگویم که پند بگیرم و بگیرید.
وصیت میکنم شما را به تقوی و نظم در کارهایتان که بهترین است وقتی این وصیت مولایما باشد آخر من حقیر چه سخنی میتوانم بگویم.
وقتی وصیت نامه امامان و پیامبران چنین است من کوچک چگونه وصیت نامهای پر معنی تر بگویم که در خود چنان سواد و دانش را ملاحظه نمیکنم. ای مردم و ای کسانی که به آل محمد و علی ایمان آورده اید، همیشه نام خدا را سرلوحه کارهای تان قرار دهید و همیشه با یاد و نام او کارها را پیش ببرید که با نام اوست که در کارها موفق شده و دلها جلا و آرامش پیدا میکند و همیشه برای رضای او کار کنید و هدف قربت الله باشد.
مادرجان! تو هم شکر کن که توانستی چنین فرزندی را تربیت کرده و به جبهه بفرستی. هر موقع ناراحت شدی نه به یاد من، بلکه به یاد امام حسین(ع) مظلوم، که در دشت کربلا شهید شد، گریه کن که ثواب دارد.
انتهای خبر/