شهادت ارثی است که از اولیای ما به ما میرسد
به گزارش پایگاه خبری_تحلیلی «موج رسا» صفی الدین صفوی مجری آرمانهای پیامبر اعظم(ص) بود و به حقیقت پیوسته واقعیتهای جهان هستی را درک نموده بود که در سال ۱۳۳۷ در شهر سلطانیه در یک خانوادهی متدیّن و مذهبی دیده به جهان گشود.
بیشتر بخوانید
وی در سایهی پدری مهربان و شجاع از نسل ابراهیم خلیل (ع) و در دامن پاک مادری شیرزن و شهیدپرور با روحی مالامال از عشق سیدالشهدا (ع) رشد و نما یافت.
وی از همان آغاز زندگی در یک خانوادهی متدین و با فرهنگی کاملا اسلامی خو گرفت و پیوسته آوای دلنشین قرآن نوازشگر گوش و جانش بود.
در همان دوران کودکی با بسیاری از مسائل دینی آشنا شد و در این مدت به لحاظ برخورداری از معلمان فرهیخته، دلسوز و مذهبی، شور و شعور اسلامی وی رو به فزونی یافت.
او تا دوران ابتدایی در سلطانیه درس خواند و به دلیل فقدان امکانات آموزشی زادگاهش کلاسهای دهم و یازدهم را در تهران به پایان رساند.
در طول تحصیل در تهران به خاطر داشتن زمینه مناسب فکری با برخی از نیروهای انقلابی و مسلمان آشنایی پیدا کرده در مسیر پرخطر مبارزات سیاسی قرار گرفت.
طوری که هنگام مراجعت به زادگاهش اعلامیهها، کتابها و نوارهای امام خمینی (ره) و برخی از علمای آگاه و انقلابی را به عنوان بهترین سوغاتی برای خانواده و آشنایان به ارمغان میآورد.
او به حدی دل باختهی امام بود که پیش از علنی شدن قیام و عمومی شدن نهضت بارها به طور آشکار به مخالفت با رژیم طاغوتی مبادرت ورزید و مدتی نیز تحت تعقیب بود ولی به دلیل هوشیاری فوق العادهاش از دستگیری وی عاجز ماندند.
ایشان در سال ۵۶ برای ادامهی تحصیل راهی زنجان شد و در سال ۱۳۵۸ به عنوان "معلم چند پیشه" به استخدام آموزش و پرورش در آمد.
با انتخابی آگاهانه خدمت در مناطق محروم و دور افتادهای چون "دبستان "جهاد تُرکانده" و "ارجین" را برگزید.
او تنها یک معلم در مدرسه نبود بلکه ضمن خدمت عاشقانه در لباس مقدس معلمی احساس میکرد که باید رسالت پیامبر گونهی خود را به خارج از کلاسهای درس و به متن جامعه نیز گسترش دهد.
به همین جهت در تلاشهای جهادی، انقلابی و اجتماعی حضور فعال داشت و مشکلات هم نوعانش را متواضعانه با سر انگشت تدبیر حل میکرد.
وصیت نامه سید صفی الدین صفوی:
بسم الله الرحمن الرحیم ما آزمایش می کنیم شما را به وسیلههای گوناگون مانند: ترس، گرسنگی و نقص اموال و جانها و میوهها و شکیبایان را مژده ده؛ همان کسانی که وقتی به آنان مصیبتی وارد شود (سوره ی بقره،آیات ۱۵۵و 156) گویند: ما از خداییم و به سوی او باز خواهیم گشت "اکنون که مرگ حتمی است بگذار مرگی را انتخاب کنیم که آبستن زندگی باشد " اشهد ان لا اله الا الله، اشهد ان محمداً رسول الله، اشهد ان علیاً ولی ا لله".
این جانب با نام الله و فرمان رو ح الله به این راه قدم نهادم و اکنون که اسالم توسط جنایتکاران شرق و غرب مورد تجاوز قرار گرفته اینجانب با فرمان پیر جماران وظیفه شرعی خود دیدم که باید عازم جبهه شوم و از میهن و آرمان های انقلاب اسلامی دفاع کنم.
کسانی که حقی برگردن این جانب دارند میخواهم به حق شهدای کربلا و به حق زهرای اطهر مرا عفو نمایند.
سخنی با پدر، مادر، همسر و مهدی عزیزم از اینکه نتوانستم فرزند خوبی بر شما پدر و مادرم و همسرِ خوبی برای همسر عزیزم و پدری برای مهدی جانم باشم امیدوارم که مرا ببخشید.
شما را به خدا قسم به فرامین امام خمینی گوش داده و به آن عمل کنید و به تبلیغ صحیح اسلامی بپردازید و یار و یاور ضعیفان باشید.
انتهای خبر/