logo
امروز : دوشنبه ۵ آذر ۱۴۰۳ ساعت ۱۳:۱۴
[ شناسه خبر : ۵۶۸۸ ] [ مدت زمان تقریبی برای مطالعه : 5 دقیقه ]
در کتاب "خاطرات من و پدرم"؛

مرحوم جواد هیئت کمک های ایران به جمهوری آذربایجان را در جنگ قره باغ آشکار کرد

مرحوم-جواد-هیئت-کمک-های-ایران-به-جمهوری-آذربایجان-را-در-جنگ-قره-باغ-آشکار-کرد

دکتر مرحوم جواد هیئت بخش دیگری از کمک های ایران به جمهوری آذربایجان را در جنگ قره باغ آشکار کرد.

به گزارش موج رسا; دکتر هیئت در صفحه ۳۲۶ این کتاب خاطره ای از مداوای مجروحین جنگ قره باغ را در تهران این چنین روایت می‌کند: در سال ۱۹۹۳ یک روز خواهرزاده‌ام دکتر آقابیگ از باکو تلفن کرد و گفت که: «۴۸ ساعت دیگر، همراه یازده مجروح جنگ قره باغ که همه افسر و یا افراد پلیس‌اند، با رییس بهداری وزارت کشور دکتر صفر علی‌یف و من (دکتر آقابیگ) به تهران می‌آییم. و از من خواست زمینه های معالجه آن‌ها را، در بیمارستان‌های دولتی تهران، به طور رایگان فراهم کنم! »

خاطرات دکتر جواد هیئت از کمک های ایران به جمهوری آذربایجان در جنگ قره‌باغ اخیراً در کتاب «خاطرات من و پدرم» به روایت خود دکتر جواد هیئت به چاپ رسیده است.

علاوه بر جذابیت‌های فراوان و روایت‌های دست اول کتاب که دکتر جواد هیئت جراح و ترک شناس مشهور ایرانی از دوران تحصیل خود، در تبریز، استانبول، پاریس وسپس اولین جراحی قلب باز در ایران ارائه کرده است، در این کتاب چند خاطره بسیار مهم نیز از ایشان در رابطه  جنگ قره باغ به عنوان سند معتبر جلب توجه می کند.

دکتر هیئت در صفحه ۳۲۶ این کتاب خاطره ای از مداوای مجروحین جنگ قره باغ را در تهران این چنین روایت می‌کند: در سال ۱۹۹۳ یک روز خواهرزاده‌ام دکتر آقابیگ از باکو تلفن کرد  و گفت که: «۴۸ ساعت دیگر، همراه یازده مجروح جنگ قره باغ که همه افسر و یا افراد پلیس‌اند، با رییس بهداری وزارت کشور دکتر صفر علی‌یف و من (دکتر آقابیگ) به تهران می‌آییم. و از من خواست زمینه های معالجه آن‌ها را، در بیمارستان‌های دولتی تهران، به طور رایگان فراهم کنم! »

من فوراً به وزارت بهداری ایران رفتم و از وزیر وقت آقای دکتر ملک زاده اجازه ملاقات خواستم. ایشان مرا همان روز پذیرفت. من جریان را برای ایشان بازگو کردم و تقاضا کردم: «دستور بدهند بیماران مجروح جنگی جمهوری‌آذربایجان را مجاناً در بیمارستان بپذیرند؛ و وسایل انتقال آن‌هارا از فرودگاه به بیمارستان فراهم نمایند.»

ایشان گفتند: «شما نامه‌ای خطاب به وزیر بهداری بنویسید.»

من هم فوراً نامه را نوشتم و به ایشان دادم. زیر نامه دستور کتبی دادند که مجروحین جمهوری‌آذربایجان را باید رایگان بپذیرید و مداوا کنید. نامه را گرفتم و بعد از سپاس گذاری، پیش معاون درمانی و مدیر کل رفتم. نامه‌ی وزیر به شکل بخشنامه به همه بیمارستان‌های تهران، تبریز و اورمیه ابلاغ شد و وسایل انتقال بیماران هم فراهم گردید.

روز بعد، بیماران همراه دکتر آقابیگ و پزشک بهروزصفر علی‌یف آمدند و همه در بیمارستان ۱۵ خرداد بستری شدند. با این ترتیب ۱۵۵ مجروح (جنگی) قره باغ، به تهران آمدند و در بیمارستان‌های ما تحت درمان و عمل جراحی قرار گرفتند و غیر از یکی، همه آنها بهبود پیدا کردند و به وطن خود بازگشتند.

اغلب مجروحین را دکتر هزاوه‌ای رییس بیمارستان عمل می کرد. دو نفر از آن‌ها را که گلوله و خمپاره، یکی در ریه و دیگری داخل پریکارد بود من عمل کردم. بیمار آخر سرگرد معارف بود که بعد از مراجعت در تلویزیون باکو صحبت کرد و از ما و بیمارستان ۱۵ خرداد تشکر نمود.

بعد از چند سال وقتی آقای هاشمی‌رفسنجانی رییس‌جمهور جمهوری اسلامی ایران از باکو دیدن می‌کرد، عده‌ای از مجروحین در بیمارستان پلیس باکو جمع شدند و در رابطه با خدمات ما به (از) ریاست جمهوری اسلامی ایران سپاسگذاری کردند.

همچنین در صفحه ۳۶۸ این کتاب آمده است: یک روز عصر(نصیب نصیب‌زاده سفیر وقت جمهوری آذربایجان)  با حال ناراحتی به منزل من آمد و گفت: «دولت ترکیه حاضر شده برای جنگ قره باغ به ما کمک نظامی بکند. باید از ایران بگذرد. ولی ایران راه نمی‌دهد. من می‌خواهم با دکتر ولایتی وزیرخارجه ملاقات کنم، وقت نمی‌دهند. نمی دانم چه کار بکنم.»

گفتم: «فردا صبح برو قم ملاقات آیت الله مشکینی، او آذربایجانی است و برای تو وقت می گیرد.»

او همان شب به قم می‌رود و ساعت ۴ صبح به خانه آیت الله می‌رسد و او را از خواب بیدار می‌کند و مسئله را با او در میان می‌گذارد. آیت‌الله  با تلفن برای او وقت می‌گیرد. نصیب نصیب‌زاده همان روز به تهران بر می‌گردد و با دکتر ولایتی ملاقات می‌کند و از او کمک می‌خواهد. دکتر ولایتی می‌گوید: "ما حاضریم به ترک‌ها راه بدهیم. شما به سفیر ترکیه بگویید ما آماده ایم.»

دکتر نصیب خوشحال می‌شود و فوراً پیش سفیر ترکیه می‌رود و جریان را به اطلاع او می‌رساند. به باکو هم گزارش می‌دهد.

دکتر جواد هیئت در ادامه در خاطرات خود نوشته است: «متأسفانه بعد از دو هفته از جانب ترکیه خبری نشد و بالاخره نصيب نصیب زاده مأیوس پیش من آمد و جریان را برای من بازگو کرد. »

لازم به یادآوری است کتاب "خاطرات من و پدرم" به قلم مرحوم دکترجواد هیئت جراح معروف قلب ایرانی و به کوشش آقایان اکبر آزاد و حسن راشدی در قطع رقعی و ۴۰۵ صفحه در انتشارات "آوای منجی" شهر قم در سال جاری(۱۳۹۶)به چاپ رسیده است.

انتهای خبر/

فرم ارسال نظر