logo
امروز : چهارشنبه ۱۹ دی ۱۴۰۳ ساعت ۱۵:۱۲
[ شناسه خبر : ۴۲۹۷۸ ] [ مدت زمان تقریبی برای مطالعه : 7 دقیقه ]
اعتکاف فرصتی برای تفکر است؛

3 روز خلوت با خدا

3-روز-خلوت-با-خدا-
رجب، ماهی است که در آن دل‌ها به سوی آسمان پرواز می‌کنند و روح‌ها در جستجوی آرامش و نور به اعتکاف می‌نشینند. این ماه، همچون باغی سرسبز و خوشبوست که در آن گل‌های ایمان و تقوا می‌شکفند.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «موج‌رسا»؛ رجب، ماهی است که در آن دل‌ها به سوی آسمان پرواز می‌کنند و روح‌ها در جستجوی آرامش و نور به اعتکاف می‌نشینند. این ماه، همچون باغی سرسبز و خوشبوست که در آن گل‌های ایمان و تقوا می‌شکفند. دانش‌آموزان با دل‌هایی پر از شوق و اشتیاق در این ایام به اعتکاف می‌پردازند تا لحظاتی را در خلوت با خداوند سپری کنند. 

بیشتر بخوانید

در این روزها، مساجد به کانون‌های نورانی تبدیل می‌شوند. دانش‌آموزان با نیت خالص، در صفوفی منظم و با دلی پاک، در کنار یکدیگر نشسته و به تلاوت قرآن و ذکر دعا مشغول می‌شوند. صدای دلنشین قرائت آیات الهی، همچون موسیقی‌ای روح‌نواز، فضای مسجد را پر می‌کند و دل‌ها را به هم نزدیک‌تر می‌سازد. اعتکاف، فرصتی است برای دوری از مشغله‌های روزمره و غرق شدن در دریای عشق الهی. دانش‌آموزان با هر ذکر و دعایی که بر زبان می‌آورند، گام به گام به سوی کمال نزدیک‌تر می‌شوند.

در این لحظات ناب، آن‌ها یاد می‌گیرند که چگونه می‌توانند با خداوند خود صحبت کنند و از او یاری بخواهند. در این ایام، دوستی‌ها و همبستگی‌ها شکل می‌گیرد. دانش‌آموزان در کنار یکدیگر، تجربیات خود را به اشتراک می‌گذارند و از یکدیگر می‌آموزند. آن‌ها با هم به تفکر در مورد زندگی و اهداف خود می‌پردازند و تصمیم می‌گیرند که چگونه می‌توانند بهتر از گذشته عمل کنند. اعتکاف در ماه رجب، نه تنها فرصتی برای عبادت است، بلکه فرصتی برای رشد شخصیت و تقویت روحیه است.

این ایام به دانش‌آموزان یادآوری می‌کند که در دنیای پر از چالش‌ها و مشکلات، همیشه راهی برای نزدیکی به خداوند وجود دارد. به راستی که اعتکاف، همچون چراغی در دل شب تاریک است که راه را روشن می‌کند و دل‌ها را از غم و اندوه رها می‌سازد. بیایید در این ماه مبارک، با دل‌هایی پر از امید و اشتیاق، به سوی خداوند بازگردیم و در سایه‌ی رحمت او زندگی کنیم.

اعتکاف با بچه‌های مدرسه صفای دیگری دارد 

خبرنگار موج‌رسا به سراغ چند نفر که در سال گذشته معتکف شده بودند رفت تا خاطرات و تجربیات شیرین آن‌ها را ثبت کند. سمانه نعمتی با بیان خاطراتی دلنشین گفت: هر سال که فرصتی دست دهد، در این برنامه معنوی و پر فضیلت شرکت می‌کنم؛ اما اعتکاف با دوستان دوران مدرسه، طعمی دیگر دارد.

یاد آن ایام بخیر که کارنامه خرداد ماه سوم راهنمایی را دریافت کردیم و قرار شد با چند نفر از همکلاسی‌هایم در این برنامه شرکت کنیم. شوق و ذوق خاصی داشتیم. بچه‌های مدرسه می‌گفتند اگر دیر ثبت‌نام کنید، ظرفیت تکمیل می‌شود و باید تا سال آینده منتظر بمانید تا دوباره این فرصت طلایی نصیب‌تان شود. من و دوستانم نیز بی‌درنگ به امامزاده سید ابراهیم (ع) رفتیم. صف بسیار طولانی بود، اما هر طور که بود نام ما هم در این مهمانی ثبت شد.

باورمان نمی‌شد؛ گویی در آسمان‌ها پرواز می‌کنیم، حتی از یک سفر به دور دنیا برایمان لذت‌بخش‌تر بود. یک لیست از وسایل شخصی به دستمان دادند و گفتند این وسایل را باید به همراه داشته باشید. خوشحال و شاداب به خانه برگشتم. مادرم مانند همیشه، کنار سجاده گل‌گلی که پدر از کربلا برایش آورده بود نشسته و برای برادرم که صاحب فرزند نمی‌شد دعا می‌کرد و اشک می‌ریخت.

جرقه‌ای به ذهنم زد تا به برادرم بگویم و برای ثبت‌نام اقدام کند. با خوشحالی به خانه برادرم که یک کوچه با ما فاصله داشت رفتم و از اعتکاف برایش گفتم، او نیز بسیار ذوق‌زده شد و سریعاً برای ثبت‌نام اقدام کرد. به خانه که برگشتم، مادرم به چشمانم خیره شد و گفت: آفرین، شیر مادر حلالت! خوش به حال تو که به مهمانی خدا دعوت شدی. در این مهمانی از خدا بخواه تا برادرت نیز صاحب فرزند شود.

بعد از خوردن غذا به بازار رفتیم و برایم یک چمدان کوچک مسافرتی خرید تا وسایلم را در آن بگذارم. چند روز بعد در گرمای طاقت‌فرسای تابستان، با بچه‌های مدرسه به مسجدی که در کارت ثبت شده بود رفتیم و مراسم معنوی اعتکاف آغاز شد، نماز می‌خواندیم و دعا می‌کردیم. سارا که می‌گفت گردنش از شدت درس خواندن خشک شده، حالا دیگر گردن درد نداشت و می‌گفت شفا پیدا کرده است.

نجیبه هم منتظر می‌ماند تا روزه‌اش را باز کند و بعد شام فقط خوراکی و تنقلات بخورد. برخی تا صبح دست از مناجات برنمی‌داشتند و برخی هم مدام در حال استراحت بودند. پس از پایان مراسم اعتکاف و گذشت چند ماه، در کمال ناباوری عروسمان زینب صاحب فرزند پسر شد و برادرم نذر کرده بود اگر پس از این مراسم صاحب فرزند شود، هر سال در این برنامه معنوی شرکت کند.

اکنون پس از گذشت سال‌ها، من نیز مادر شده‌ام و قرار است با دخترم در این برنامه باشکوه حضور داشته باشم.  

 

روحم به پرواز در‌می‌آمد

نازنین‌الزهرا نیز خاطرات خود را از مراسم اعتکاف بیان کرد: من بچه پایین شهر هستم و امسال دومین بار است که در مراسم اعتکاف ثبت‌نام می‌کنم. پدرم وضعیت مالی خوبی ندارد و علاوه بر خودم، پنج خواهر و برادر دیگر هم دارم. نتوانستم به دانشگاه بروم و پنج سال است که قالیبافی می‌کنم.

به نظر من، گاهی دور بودن از فضای خانه برای انسان بهتر است؛ آن هم چه مکانی بهتر از مسجد و گوشه‌نشینی با خدایی که بسیار بزرگ و بخشنده است. اذان و زیارت عاشورا که پخش می‌شد روحم به پرواز در‌می‌آمد و اشک از چشمانم می‌چکید. انگار خدا دست نوازش خود را بر سر همه می‌کشد و هر خواسته‌ای که در دلشان می‌گذرد را برآورده می‌کند. 

ساعات خلوت و تنهایی در اعتکاف، فرصتی برای تفکر در مورد زندگی، اهداف و آرزوهایمان بود. دعا کردن و طلب مغفرت از خداوند، لحظاتی عمیق و معنادار را رقم زد. در این مراسم، از کودک تا میانسال حضور دارند؛ انسان‌هایی را می‌بینی که هر کدام از جنس فرشته‌ای بدون بال هستند.

هر یک با نیت و آرزوی قلبی آمده‌اند تا خود را از هرگونه آلودگی پاک کنند. سال گذشته کلی دوست پیدا کردم. یادم هست مسجدی که در آن مستقر بودیم گاهی آب سرد نداشت و با آب داغ وضو می‌گرفتیم؛ اما کلی هم می‌خندیدیم و گویی از ما سرخوش‌تر در دنیا وجود ندارد.

گاهی هم به دوستان جدیدم که در آن‌جا آشنا شده بودم حفظ قرآن و قرائت آن را آموزش می‌دادم. در این مواقع آدمی تمام مشکلاتش را فراموش می‌کند. امیدوارم امسال هم خاطرات و تجربیات خوبی در ذهنم ثبت شود.

ای کاش امام زمان ظهور کند و تمامی مشکلات در جهان و جامعه رفع شود و پدر من هم دیگر از وضعیت گرانی و تأمین معاش رنج نکشد و ما بتوانیم در کنار خواهران و برادرانم شاد زندگی کنیم.

 اعتکاف فرصتی برای نزدیکی به خدا 

حاجی حسن در گفتگو با ما از تجربیات مسرت‌بخش اعتکاف گفت، 73 سال سن دارم و از کودکی عاشق مکتب امام حسین هستم و در محضر ایشان نوکری می‌کنم. پدرم روحانی بود و چندین بار با پدرم در مراسم اعتکاف شرکت کردیم.

از همان دوران کودکی عاشق چنین مراسماتی شدم. سه روز در آن مکان نورانی با خدای خود راز و نیاز کردیم جوری بود که انگار صدای تمام مومنان به راحتی به گوش خدا می‌رسد. پدرم حلقه‌های صالحین تشکیل می‌داد و نوجوانان و جوانان را نصیحت می‌کرد تا همواره مسیر الهی را ادامه دهند و هرگاه مشکل و سختی پیش آمد از یاد خداوند غافل نشوند. 

روزه‌داری در این ایام به ما یادآوری می‌کرد که چگونه می‌توانیم با صبر و استقامت، به هدف‌های بزرگ‌تری دست یابیم. احساس گرسنگی و تشنگی ما را به یاد نیازمندان می‌انداخت و حس همدلی را در ما تقویت می‌کرد. 

برخی از شب‌ها به برگزاری فعالیت‌های فرهنگی مانند شعرخوانی و مسابقات فرهنگی اختصاص داشت. این فعالیت‌ها نه تنها سرگرم‌کننده بود بلکه به تقویت مهارت‌های اجتماعی و فرهنگی ما کمک می‌کرد. 

اعتکاف  یکی از تجربه‌های معنوی و اجتماعی ارزشمند است که در ماه رجب برگزار می‌شود. این برنامه فرصتی است تا معتکفان از فضای روزمره خود فاصله بگیرند و به عبادت و تفکر بپردازند.  

انتهای خبر/

فرم ارسال نظر