فرازی از زندگی روحانی شهید جمشید حیدری
به گزارش پایگاه خبری_تحلیلی «موج رسا» زندگینامه روحانی شهید جمشید حیدری
بیشتر بخوانید
در پانزده مهر ماه، سال ۱۳۴۷ در روستای اندآباد زنجان، پسری کوچک شادی بزرگی در خانواده کوچکش ایجاد نمود که بهحق شادیاش را در چشمان مادر و پدرش به خوبی میشد دید.
نامش را جمشید نهادند و در دامان پدری پاک و مؤمن دوران طفولیت را پشت سر نهاد. مقطع ابتدایی را در همان روستای محل تولدش به اتمام رساند و برای تحصیل در مقطع راهنمایی به شهر ماهنشان رفت و دوران راهنمایی را نیز پشت سر نهاد. نهایتاً در سال ۱۳۶۴ و درست یکسال پیش از شهادتش توفیق یافت تا در سلک طلبگی درآید و در مکتب درس صادق آل محمد- صلی الله علیه و آله- دروس و معارف اسلامی را بیاموزد.
اما آن زمان که جنگ تحمیلی آغاز شد. ایشان هم همزمان دروس حوزه را میخواند و هم مقطع دبیرستان را شروع کرده بود. همه همّ و غمّش را در این راه گذاشت که به فرمان امام خمینی -رحمه الله علیه- گوش فرا دهد و بدون هیچ تردیدی عازم میدان جهاد شد و مردانه رزمید تا در تاریخ نهم اسفندماه ۱۳۶۵ در منطقه شلمچه جام گوارای شهادت را نوشید.
آری صدامیان میخواستند نسلی از کبوترها باقی نماند، میخواستند با گلوله فریاد آنها را در گلو خفه کنند؛ اما نمیدانستند که شهادت آغاز زندگی و راز جاودانگی است؛ دریا شدن است. نمیدانستند کبوترها از لحظه تولد تا زمان مرگ به شوق شهادت زندگی میکنند. نمیدانستند کبوتران ادامه شهادتند. وقتی صدها کبوتر عاشق از سکوی شلمچه به سمت کربلای حسین -علیه السلام- پر گشودند، شناسنامه شلمچه باطل شد و کربلای ایران پا به عرصه وجود نهاد. شلمچه دوباره متولد شد و سکوی پروازی شد به سوی بهشت.
«یادش گرامی و راهش پر رهرو باد»
وصیتنامه
بسم رب الشهداء و الصدیقین
«و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتاً بل احیاءٌ عند ربهم یرزقون.»
کسانی را که در راه خدا کشته شده اند مرده نپندارید، بلکه آنها زنده اند ونزد پروردگارشان روزی
میخورند.
با سلام به حضرت مهدی -عجل الله تعالی فرجه- و به امید ظهورش، با سلام به نایب بر حقش که گوش همه منتظران و روی همه پاکان و عشق همه مستضعفان جهان به سوی اوست و خنجری است الهی بر چشم مستکبران جهانی و نوری از منبع انوار الهی.و با سلام وتحیت فراوان به شهدا و مفقودین و اسرا و خانواده آنها بالاخص رزمندگان مخلص بسیج و کلیه رزمندگانی که هدف را درک کردند و به خاطر خدا مردانه در جبهه هایش جان می دهند و از دین خود دفاع میکنند و با خون خود مینویسند: فقط در راه خدا و فقط برای رضای او
میجنگیم، میمیریم، سازش نمیپذیریم.
و بعد اول سلام را خدمت پدر و مادر و خانواده عزیزم عرض میکنم و امیدوارم که از ته قلب این بنده حقیر را حلال کنید که خیلی حق بر گردنم دارید و خجلم که از عهده ی یک سر سوزن آن نتوانستم برآیم. مرا دعا کنید. خواهر و برادر عزیزم! خدمتتان عرض میکنم: راه حق، راه خدا، راه رسول خدا، راه ولی خدا و راه خمینی روح خداست و راه خدا در قرآن است.
در روایات آمده که اگر کسی بخواهد مسلمان واقعی باشد و قرآنی و خدایی عمل کند، باید قدمبهقدم سخنان ولی فقیه گوش کند و به آن عمل نماید. خدا نکند که مانند مسلمانان دوره امام حسین-علیه السلام- باشیم. مصرا از شما می خواهم که امام را تنها نگذارید.
به برادران عزیزتر از جانم عرض می کنم که هر وقت فرصت شد، به جبهه بروند؛ ولی درس را رها نکن، درس هم یکی از نعمتهای خداوند رحمان و رحیم است که به ما بندگان داده شده است. آری! ما باید از همه نظر رشد کنیم تا بتوانیم سرباز امام زمان-عجل الله تعالی فرجه- شویم. ما باید از حالا مدارکمان را که اخلاص، ایمان و علم و عشق به خداست، کامل کنیم و آماده نماییم تا ان شاءالله در زمان ظهورش، آن حضرت را یاری کنیم.
به خواهران عزیزتر از جانم سفارش میکنم که در کنار همه اینها حجاب را حفظ کنند. هر ضربهای که دشمنان خدا تا به حال خورده اند، از فرزندانی بوده که از زنان راستین اسلام زاده شده و در دامان آنان تربیت
یافتهاند. درس اول زن، حجاب است. امیدوارم بتوانید با عنایت خدا، فاطمهگونه زندگی کنید و فرزندانی زینب گونه – سلام الله علیها- و حسین وار -علیه السلام- تحویل جامعه دهید.
و به دوستان عزیزم سلام میرسانم و شدیداً التماس دعا دارم. به برادران و خواهرانی که با دید بد به انقلاب نگاه میکنند، توصیه میکنم که کمی فکر کنند، با پنج دقیقه فکر مشکل حل میشود، حق را بنگرید و از حق دفاع کنید و بدانید که دنیای دیگری هم در پیش روست.
بدانید که همین انسان روزی میمیرد و شب اول قبری هم دارد، برزخ و بهشت و دوزخی هم در کار است. شما که میتوانید عمری را در راحتی بگذرانید، چرا این یکی دو روز را رها نمی کنید؟ این لذاتی که همهاش ذلت است، یک لحظهاش هم لذت نیست، در حالیکه مؤمن در همین دنیا نیز راحت است، در همین دنیا هم عزیز است.
اگر لذت ترک لذت بدانی دگر لذت نفس، لذت ندانی
همیشه در ذهن داشته باشید که «الم یعلم بان الله یری» آیا نمی دانی که خدا تو را میبیند؟ و به قول امام «عالم محضر خداست، در محضرخدا معصیت نکنید». خلاصه کلام بنده، این کلام امام عزیزمان است:
«نصب العین شما را قرآن، احادیث و روایات قرار می دهم.»
«والسلام»
انتهای خبر/