سیدی که در لحظه شهادت روضه حضرت زهرا(س) میخواند
به گزارش پایگاه خبری_تحلیلی «موج رسا» مداح شهید سید داود شبیری در دوم خرداد ماه سال ۱۳۴۵ در یک خانواده مذهبی به دنیا آمد.
بیشتر بخوانید
او از محبت پدر بزرگ که شخصیتی روحانی دارد و روضه خوان جدش امام حسین(ع) است بهرهمند میشود.
پدربزرگ نام او را سید داوود میگذارد و در مورد او میگوید: این بزرگمرد کوچک از مردان الهی است.
سید قبل از مدرسه به مکتب خانه میرود و علاقه زیادی به تلاوت قرآن دارد.
از ۸ سالگی نمازش را با حس و حال خوبی به جا میآورد. با صدای قشنگی قرآن میخواند و در این سنین کلام الله مجید را ختم میکند.
موفقیت او در مدرسه هم خوب است و هر سال نمرات خوبی در درسهایش دارد. عشق به امام حسین(ع) همواره در قلب او موج میزند، برای همین هرساله در ایام محرم با برو بچههای محله دسته راه میاندازد و در برپایی خیمه عزا و برداشتن علم و کتل داوطلب میشود.
این روحیه او را برای حضور در فعالیتهای انقلاب و سنگر مدرسه آماده میسازد. او اکنون یک مجری توانمند است و بیشترین لذت را از خدمت به اسلام میبرد. صدای خوب او در همه جای شهر طنین انداخته است. اجرای مراسم شهدا و اعزام رزمندگان به جبههها را به عهده دارد و به کارش عشق میورزد.
آشنایی با مسجد محل و حضور در نماز جماعت میدان دیگری برای رشد و شخصیت او می شود. در مسجد با انسانهای بزرگی آشنا میشود و دوست دارد درسهای اسلامی را زود فرا بگیرد.
خیلی وقتها کتابهای امام خمینی(ره) و شهید مطهری را به همراه خود دارد و از آنها به عنوان استادانی یاد میکند که از کتاب هایشان درسهای زیادی یاد میگیرد.
اگر دوران دفاع مقدس را از زاویه تبلیغات ببینیم نام سید برجسته میشود، در واحد تبلیغات قوت قلب بچههای مسجد است. شعارهای انقلابی روی دیوارهای شهر اثر دستان هنرمند اوست. برگزاری مراسم دعای توسل به صورت هفتگی در منزل شهدا از برنامه هایی است که توسط ایشان اجرا می شود. برگزاری دعای توسل مسجد امیرالمومنین و مسجد عباسیه و خیل مراسمهای شهر و… به عهده او است.
انجام بسیاری از مراسمها را بر عهده دارد و علاوه بر اینها گروه سرودی تشکیل داده است که زینت مراسم تشییع شهداست. این گروه در منازل شهدا حضور یافته و در شام غریبان با اجرای سرود تسکین دلهای پدران و مادران شهدا میشوند.
اعضای گروه کارهای مهم تری نیز انجام میدهند: کمک به خادم، آماده کردن مسجد برای نماز جماعت، مکبری و نظم دادن به کودکانی که به نماز میآیند کار این دوستان است.
سال۱۳۶۲ است و سید تنها ۱۷ سال دارد. او در کنار مردان بزرگ و با همت قدم در راهی بزرگ میگذارد و عازم جبهههای حق علیه باطل میشود. سید به عنوان مسئول تبلیغات گردان ولیعصر(عج) از لشگر علیبنابیطالب در عملیات خیبر شرکت میکند، در همین عملیات از ناحیه سر مجروح می شود و در بیمارستان امدادی مشهد بستری می شود و به محض التیام یافتن زخمش دوباره به جبههها اعزام میشود.
اکنون او آموزشهای زیادی دیده است و مسئولیت دسته دوم از گردان حضرت علی اصغر در عملیات کربلای۵ را به عهده دارد. رزمندگان در این عملیات به پیروزی میرسند و سید نیز به همراه دوستان به سلامت برمیگردند.
عملیات دیگری در حال تدارک است. از لحظه اعزام خودش می داند که دیگر برنمی گردد، از همه خداحافظی می کند: پدر، مادر، برادر، خواهر صبور باشید و سعی کنید راه شهدا فراموش نشود.
عملیات کربلای۸ در منطقه شلمچه در حال انجام است، روح سید همچون کبوتری به آسمان پر می کشد و مهمان همیشگی خدا میشود، او با شهادتش در جمع سربازان امام حسین(ع) قرار میگیرد.
علاقه ی او به حضرت زهرا(س) به حدی بود که در لحظه شهادت و داخل سنگر روضه حضرت زهرا(س) را زمزمه میکند و پس از آن پیکر پاکش۹ سال بدون هرگونه نشانه در شلمچه می ماند. مادرش پس از شهادت او و بینشان ماندن مزارش۳ سال صبر کرده تا اینکه به سوی خدا پرواز میکند.
پیکر سید در سال۱۳۷۵ با مشتی خاک و پلاک بر می گردد و عطر خوبی و مهربانی همه جای شهر را معطر میکند تابوت نمادین او به سوی گلزار شهدا تشییع میشود و به این طریق بر همگان میگوید این عطر گل یاس و محبت حضرت فاطمه(س) است.
انتهای خبر/