انقلاب مفاهیم بنیادین تمدن غرب را به چالش کشیده است
به گزارش پایگاه خبری_تحلیلی «موج رسا» انقلاب اسلامی حرکتی بدیع و عظیم در جهت احیای دین و معنویت در مقیاس ملی و جهانی بود؛ این انقلاب نه ماهیت دموکراتیک و پارلمانتاریستی داشت و نه انقلاب سوسیالیستی بود که در قالب مبارزات مسلحانه سازماندهی شود بلکه مجاهدتی اسلامی بود که با شعارها و مطالبات الهی و با ساماندهی مردمی بر اساس فرهنگ اسلامی محقق شد.
بیشتر بخوانید
اصلیترین شاخصه این انقلاب بزرگ این است که میخواهد با پیوند زندگی و بندگی دین را به عنوان عامل تاثیرگذار و الهام بخش و تعیین کننده به فرایندهای اجتماعی وارد کند و جامعه تمدنی نوینی بسازد. انقلاب اسلامی امروز به یک جنبش و خیزش فرامرزی و تمدنی در مقابل تمدن مادی غرب تبدیل شده و معادلات قدرت را تغییر داده و در حال پیشروی به سوی قلهها و سنگرهای کلیدی جهان است این انقلاب طلیعه عصر روشنگری اسلامی است که مکتب منطق و برنامه خود را دارد.
ما اگر بخواهیم انقلاب اسلامی را با شاخصهای مدرن بسنجیم قطعاً دچار اشتباه میشویم و نمیتوانیم پیشرفتهای انقلاب را توضیح دهیم و اگر بخواهیم تحلیل کنیم که در انقلاب اسلامی موفق بودهایم یا نبودهایم و دستاوردهایی که داشتهایم متناسب با انقلاب اسلامی بوده است یا خیر؟ و راه پیش روی ما چیست؟ باید مقیاس انقلاب اسلامی را معین کنیم.
گاهی مقیاس انقلاب اسلامی را در حد یک انقلاب ضد استبدادی تعریف میکنیم و به فرض میگوییم انقلاب اسلامی همچون انقلاب مشروطه یک انقلاب ضد استبدادی بوده است که میخواسته است نظام استبدادی را به یک نظام مشروطه تبدیل کند یا انقلابی برای کنار زدن استثمار خارجی تعریف میکنیم. آیا هدف انقلاب اسلامی صرفاً برای این بوده است که نظام استبدادی و شاهنشاهی را به نظام جمهوری اسلامی تبدیل کند؟! تلقی بعضیها همین است لذا خیال میکنند انقلاب اسلامی تمام شد؛ میگویند انقلاب اسلامی چند سال طول میکشد؟! چند سال باید انقلاب کنیم؟! این یک نگاه ناشی از حداقل است که یک نظام استبدادی برچیده شود و وقتی آن نظام برچیده شد انقلاب تمام میشود؛ و باید دوره سازندگی جامع آغاز شود.
مقیاس دوم این است که انقلاب اسلامی یک انقلاب ضد استعماری فرض شود یعنی علاوه بر اینکه میخواسته استبداد داخلی را از بین ببرد میخواست سلطه بیگانگان بر کشور را هم از بین ببرد و ایران را به استقلال سیاسی برساند و از تحت نفوذ قدرتها بیرون بیاید.
البته بیتردید انقلاب اسلامی این کار را هم کرده است و این جزو دستاوردهای انقلاب اسلامی است ولی هدف انقلاب اسلامی قطعاً محدود به این سطح نبوده است.
انقلاب اسلامی فراتر از مبارزه با استبداد و استعمار است گرچه اینها هم جزو دستاوردهای انقلاب اسلامی به حساب میآید؛ نفس اینکه ما از حکومت شاهنشاهی به واسطه انقلاب اسلامی عبور کردهایم یک کرامت است ولی انقلاب اسلامی را نباید محدود به این مقیاس دانست.
انقلاب اسلامی آغازگر عصر جدیدی بود
انقلاب اسلامی فقط برای محدود کردن دست استعمارگران استثمارگران در کشور ما نبوده است؛ انقلاب اسلامی آغازگر یک عصر جدیدی بود. تنها انقلاب اسلامی است که بدون خیانت به آرمانهایش یک چله را پشت سر گذاشته و در زمانی که دنیا در بین بلوک شرق و غرب مادی تقسیم شده بود و گمان یک نهضت بزرگ دینی نمیرفت با قدرت و شکوه پا به میدان نهاد و چهارچوبها را شکست و کهنگی و کلیشهها را به رخ دنیا کشید دین و دنیا را در کنار هم مطرح کرد و آغاز عصر جدیدی را اعلام نمود.
انقلاب اسلامی فقط با خود رنسانس قابل مقایسه است رنسانس که از آن به نوزایی و عصر روشنگری تعبیر میکنند؛ این بود که یک دگرگونی در عرصه ایدئولوژی اتفاق افتاد و بعد انقلاب فلسفی، انقلاب علمی، انقلاب صنعتی و.... شکل گرفت به ساختارها و سبک زندگی نیز دستخوش تحول شد و یک تمدن جدید و مدرن به وجود آورد.
تعبیر رهبر معظم انقلاب اسلامی در بیانیه گام دوم این است که انقلاب اسلامی عصر جدیدی است که آغاز شده است و شعار اصلیاش هم این است که دین و دنیا را در کنار هم مطرح کرده است؛ یعنی انقلاب اسلامی دوران جدید است که در آن انسداد تاریخی که بعد از رنسانس ایجاد شده بود را شکسته و یک نوع انفتاح تاریخی به وجود آورده است. در این دوران جدید راه رسیدن به سعادت از مبارزه با خدا و نفی دین و دین گریزی و دین ستیزی نمیگذرد بلکه میشود بین دین و دنیا جمع کرد.
اینکه انقلاب اسلامی آغازگر عصر جدید است به این معناست که پرچم انقلاب اسلامی و شعار انقلاب اسلامی در مقابل پرچم رنسانس و شعار رنسانس قرار دارد این مقیاسی است که بیانیه گام دوم برای انقلاب اسلامی معرفی میکند. انقلاب اسلامی صرفاً در مقیاس یک انقلاب ضد استبدادی یا ضد استعماری نیست بلکه یک حرکت عظیم در مقیاس جامعه جهانی و آغازگر یک عصر جدید در جامعه جهانی و یک دعوت جدید برای جامعه جهانی است.
چرا که شعارهای این انقلاب شعارهای فطری بشر است که در هیچ دورانی کهنه نمیشود و مثل نهضت ملی شدن صنعت نفت نیست که شعارهایش بعد از گذشت زمان دیگر هیچ جاذبهای نداشته باشد.
شعارهای انقلاب اسلامی مثل آزادی، عدالت، استقلال، امنیت، کرامت انسانی، معنویت، اخلاق، شعارهایی است که همیشه زنده و پایدار است. ما اگر بخواهیم انقلاب را در مقیاس جهانی و آغازگر عصر جدید شناسایی کنیم باید توجه داشته باشیم که شاخصهای جدیدی برای ارزیابی آن لازم است.
ما به هیچ وجه نباید انقلاب اسلامی را با مالزی، ترکیه و حتی با ژاپن و آلمان مقایسه کنیم. اگر انقلاب اسلامی را آغازگر عصر جدیدی در مقابل عصر روشنگری میدانیم که در مقابل پرچم رنسانس که میگفت راه سعادت بشر جدایی دین از زندگیست؛ میگوید راه سعادت بشر پیوند زندگی و بندگی است در این صورت شاخصهای جدیدی برای ارزیابی موفقیتها و آسیب ها و راه حل های انقلاب باید ارائه شود چرا که شاخصه های عادی کارایی نخواهند داشت.
پیشروی در مرزهای تمدن رقیب
یک وقت قدرت فقط به مؤلفههای مادی برمیگردد و طبیعتاً قدرتمندها کسانی هستند که امکانات مادی بیشتر و تکنولوژی برتر و به خصوص تکنولوژی نظامی برتر دارند؛ بنابراین ابرقدرتها کسانی هستند که واجد تکنولوژی نظامی برتر و تکنولوژی هستهای و فناوریهای گسترده در جامعه جهانی هستند؛ ولی اگر شما مفهوم قدرت را تغییر دادید میتوانید معادله موازنه قدرت را بر هم بزنید.
امام خمینی (ره) مفهوم قدرت را تغییر دادند و قدرت نرم جدیدی تولید کردند که از جغرافیای ما به جغرافیای غرب نفوذ کرد و غرب را به چالش کشید موازنه قدرت را در جامعه جهانی به نفع ما تغییر داد و انقلاب اسلامی را به رقیب تمدنی غرب تبدیل کرد؛ البته دشمن تلاش کرد صدای ما را نشنود و صدای ما را خاموش کند ولی ناچار شد این صدا را بشنود و ما را به عنوان رقیب تمدنی خودش به رسمیت بشناسد و با ما جنگ تمدنی را آغاز کند.
پس دوران گذشته ما این گونه است که قدرت نرم به وجود آمد که در جغرافیای فرهنگی طبیعی رقیب نفوذ کرد و این امر در قدم اول به فروپاشی کمونیسم منتهی شد و اکنون پایه و اساس لیبرال دمکراسی را متزلزل کرد و هیمنه پوشالی غرب فرو ریخته است.
شاخصهای کلان در مقیاس داخلی
انقلابهای شکل گرفته در نقاط دیگر و یا مشروطه و ملی شدن صنعت نفت هیچ کدام در مقیاس یک تحول جهانی و بیدارگر جهانی و آغازگر عصر جدید جهانی نبودهاند و قرار نبوده که یک روشنگر جهانی ایجاد کنند؛ در این مقیاس ما تجربهای نداشتیم و انقلاب اسلامی در بیرون مقیاس دوگانه اسلام و استکبار را ایجاد کرد که خط مشی سیاست خارجی ما است در داخل در قدم اول ترکیب جمهوریت و اسلامیت را شکل داد که هیچ نمونه خارجی در سراسر جهان از آن یافت نمیشود و این جدای از دموکراسی غربی است که رهبری آن را مردم سالاری دینی مینامند.
یکی دیگر از شاخصهای کلان امنیت و تمامیت ارضی کشور است که انقلاب اسلامی آن را ضمانت کرده است انقلاب اسلامی در دوران دفاع مقدس در برابر تمامی قدرتهای بزرگ جهان ایستاد و حتی یک وجب از خاکش را در دست دشمن باقی نگذاشت این در حالی است که در آن زمان اگر ابرقدرتها میخواستند میتوانستند حکومت کشور را تغییر دهند و یا حتی آن کشور را تجزیه کند؛ اما در برابر انقلاب اسلامی نتوانستند کاری از پیش ببرند و این در حالی بود که انقلاب اسلامی هیچ پشتیبانی جز خداوند متعال و اولیای معصوم(ع) نداشت.
عدالت در تقسیم امکانات عمومی کشور یکی دیگر از خدماتی است که بعد از انقلاب اسلامی در جهان نمود پیدا کرده است و هیچ کشوری و دولتی نتوانسته است که همچون انقلاب اسلامی در تقسیم امکانات عمومی کشور عادلانه رفتار کند اگرچه هنوز آن عدالت شایسته انقلاب اسلامی ظهور و بروز پیدا نکرده است اما هیچ کشوری در جهان وجود ندارد که توانسته باشد تا به این حد در جابجایی خدمت و ثروت از مرکز به همه جای کشور و از مناطق مرفه نشین شهرها به مناطق پایین دست انجام دهد.
انقلاب اسلامی علاوه بر توسعه علم و فناوری و ایجاد زیرساختهای حیاتی و اقتصادی و عمرانی عیار معنویت و اخلاق را هم در فضای عمومی جامعه به گونه چشمگیری افزایش داده است.
اگرچه بعضیها میگویند که کشور ما در عرصه معنویت عقبگرد داشته است قطعاً این حرف اشتباه است. هجوم دشمن در این حوزه خیلی سنگین است و ما ریزشهایی هم داریم ولی در این هجوم واقعاً مقاومت فوقالعادهای هم انجام گرفته و رویشهای فراوانی دیده میشود. یکی از شاخصهای معنوی راهپیمایی اربعین است که واقعاً فوق العاده و عظیم است و به معجزه میماند.
از شاخصهای کلان دیگر این است که انقلاب اسلامی مشارکت مردمی را در مسائل سیاسی و موضوعات اجتماعی و خدمت رسانی به اوج رساند در این شاخص هم هیچ کشور دیگری مثل ایران نیست انقلاب اسلامی بینش سیاسی و نگاه آحاد مردم و کوچک و بزرگ به مسائل بینالمللی را ارتقا داد.
یادداشت از محمد کریمی
انتهای خبر/