به گزارش پایگاه خبری_تحلیلی «موج رسا» وصیتنامه شهید عباس منتخبی
بیشتر بخوانید
بسما… الرحمن الرحیم
من عشقنی عشقته و من عشقته قتلته و من قتلته فعلی دیته و من علی دیته قانا دیته؛ آن کس که به من عشق ورزید من نیز به او عشق میورزم، آن کس که به او عشق ورزیدم، میکشم او را و آن کس را که من بکشم، خونبهایش بر من واجب است و آن کس که خونبهایش بر من واجب است، پس خودم خونبهایش هستم.
پس از حمد و ثنا و سپاس آفریدگار یکتا و با سلام به رسول خدا و ائمه معصومین و با عرض ادب به پیشگاه مقدس صاحبالعصر و زمان (عج) و با درود بر نایب برحقش امام خمینی.
سپاس خدای را که مرا در این زمان زیستن بخشید و توفیق فرمود تا اگر لیاقت سرباز امام زمان بودن را ندارم. در میان عاشقان حضرتش قرار دادی تا بنده گناهکار و ضعیفت روشنایی از آن نور پاک مقدس بر من بتابد و نجاتم بخشد.
اینک که قلم به دست گرفتهام تا به اولین و آخرین یادگار خود اقدام کنم، اشک شوق بر چشمانم حلقه زده است. لحظات شورانگیز و روحانی است در چهره هر یک از برادران نور صفا و صمیمیت و اخلاص نمایان است. گویی اینان به سوی مرگ نمیروند که جانفشانان در حرکتند. مرگ نیست. حیاتی است جاودانه، تولدی است از نو و زیستنی است روحانی هر چند که مرا لیاقت چنین مرگی نیست ولی لبانم زمزمه میکند «اللهم ارزقنا توفیق الشهاده فی سبیلک» جانم در تلاطم است. گویی این سرزمین کربلا و روز عاشورا است. صدای «هل من ناصر ینصرنی» حسین (ع) هنوز به گوشها میرسد و [از] وجودم ندایی برمیخیزد: «لبیک یا خمینی».
با این ندا فانوس خاموش قلبم [را] با نور الهی روشنی تازه میبخشد و جانم به سوی معبود اوج میگیرد.
یک لحظه به یاد امام میافتادم و چه کاری میتوان کرد در گوشه این سنگر جز به فکر خدا و امام عزیز بودن. وقتی به یاد گفتههای برادران فرمانده میافتادم که امام چگونه بر ما دعا میکند و خواستار پیروزی و نصرت یارانش است، قلبم میلرزد. مگر ما چه هستیم و چه کردیم که اینگونه پیر جماران، مراد عاشقان شهادت به یاد ماست!
چه میتوانم بگویم که شهیدان عزیزمان رسالتشان را انجام داده و ما را مسئولیت بس سنگین در مقابل این خونها. امامی داریم، رهبری داریم مهربان، رئوف، عارف.
عاشقان! دوستش دارید و اطاعتش را بجا آورید.
پدر و مادر عزیزم! اینک که فرزندتان در راه رسیدن به معبود است، چه میتوانم بگویم جز اینکه در این مدت نتوانستم بهآن صورتیکه رضای خداست رضایت شما را جلب نمایم. حلالم کنید و در فقدانم صبر را پیشه سازید. مادرم! میدانم که قلبی رئوف و مهربان داری ولی بر خود ببال که همچون ام لیلا، علیاکبرت را به سوی شهادت بدرقه کردهای. پدرم! که عاشق حسین (ع) و زهرای اطهری، بدان که فرزندت جز راه آنان راه دیگری نپیموده است. برادر و خواهران! آنگونه باشید که باید بود. متین و سرافراز و پیام خونم که همانا اطاعت از امام و در خط انقلاب بوده است را به جهانیان برسانید.
هر چند که از مال دنیا چیزی ندارم ولی پدرم از سویم وکیل یک سال نماز و یک ماه روزه قضا بر گردن دارم که امید است خدا مرا ببخشد و از پدرم میخواهم که از فامیل و دوستان و آشنایان حلالیت مرا بخواهد.
عباس منتخبی ۲/۱۰/۶۵
انتهای خبر/