هیچ قطرهای نزد خداوند، دوستداشتنیتر از قطره خون شهید نیست
به گزارش پایگاه خبری_تحلیلی «موج رسا» کمال قشمی سال ۱۳۴۲ هجری شمسی در شهر زنجان و در خانوادهای مذهبی متولد شد و از همان دوران کودکی نور ایمان و شهادت بر چهره پرفروغش نمایان بود.
بیشتر بخوانید
- هشت وصیت مهم یک شهید زنجانی
- انتشار وصیت نامه دست نویس سردار سربلند شهید حجازی برای نخستین بار+ تصویر
- برنامههای بزرگداشت روز شهدا در زنجان تشریح شد/ ۸ جلد کتاب وصیتنامه شهدا در انتظار تامین اعتبار
- کم تدبیریها به التهابات بازار ارز و طلا دامن زده است/ وصیت نامه شهید حاج قاسم سلیمانی به اقشار جامعه تبیین شود
با وجود سن کم علاقه شدید به شرکت در مجالس دینی و مذهبی داشت و پس از به اتمام رساندن دوره ابتدایی، وارد دوره راهنمایی شده و به تحصیل در مدرسه راهنمایی انوری پرداختند.
همراه با اوج گیری انقلاب اسلامی در میان تودههای میلیونی مردم ایران، او نیز حضور فعالانه خود را دوشادوش ملت مسلمان نشان داد و در میان دریای خروشان و متلاطم ملت ایران فریاد مرگ بر شاه را سرداد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی به عضویت بسیج درآمد و فعالیت شبانه روزی خود را شروع کرد و با آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، اولین بار در فروردین ماه سال ۱۳۶۰ به جبهههای نبرد حق و باطل پرداخت.
همیشه خود را مطیع و پیرو ولایت فقیه میدانست و به دوستان خود این امر را سفارش میکرد و خود نیز با حضور مستمر در جبههها به فرمان امام آن را به اثبات رسانید.
در سال ۱۳۶۱ به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی زنجان درآمد و به فعالیتهای انقلابی خود توسعه داد.
او در طول حضور خود در جبههها در عملیات متعددی از جمله عملیات بیت المقدس، والفجر مقدماتی، محرم، رمضان، والفجر ۴، خیبر، بدر و کربلای ۵ شرکت کرد و چندین بار مجروح شد.
او وظیفه الهی سنگینی را که بر دوش خود حس میکرد در راه رضای خدا و پیروی از ولایت فقیه به انجام رساند و در سوم تیر ماه ۱۳۶۷ بیست و چهار روز قبل از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ وبسته شدن در شهادت بر روی مشتاقان؛ او در جبهه ماووت شربت شهادت نوشید و به دیدار معبود خود شتافت.
وصیت نامه شهید کمال قشمی
بسم الله الرحمن الرحیم ضمن عرض سلام بر حضرت مهدی( عج) و سلام بر نائب بر حقش روح الله امید مستضعفان جهان و با درود به روان پاک تمامی شهیدان انقلاب، سلام بر ملت قهرمان و شهید پرور ایران که پیرو رهبری امام خمینی هستند.
با درود بی پایان بر رزمندگان غیور که از جان و مال خود گذشته و در جبهههای حق علیه باطل حضور دارند.
پدر و مادر عزیزم اگر من از جبهه برنگشتم، شهید و یا اسیر شدم هیچگونه برایم ناراحت نباشید، که شهید در راه خدا دادهاید و اگر جنازهام به زنجان نرسید ناراحت نباشید و حلالم کنید، اگر جنازهام رسید مرا در کنار قبر برادر شهید قامت بیات دفنم کنید.
امیدوارم که خداوند این لیاقت را به من عطا فرماید، که در راه او به شهادت رسم و تنها از شما خواهش دارم که اگر شهید شدم برایم سوگواری نکنید و محله را چراغانی نمایید.
هر روز برای امام عزیر دعا کنید. مادر جان اگر روزی بعد از من به حضور امام رسیدی از طرف من دست امام را ببوس و بگو: ای امام، ما همه پاسداران و سرباز شما هستیم.
خدا را سپاس میگوئیم که همچون شما رهبری داریم و من از خداوند مهربان میخواهم که از عمر من روز به روز بکاهد و به عمر رهبر بیفزاید و شما را تا ظهور حضرت مهدی (عج) از همه خطرات حفظ فرماید.
پدر و مادر مهربانم میدانم که شما آرزو داشتید مرا داماد کنید ولی بدانید که این شهادت در راه خدا شیرین تر از دامادی برای من است و امیدوارم که برادرانم را طوری تربیت کنید که در خط اسلام و امام باشند و راه او را ادامه دهند و در پایان از شما میخواهم که از همه دوستان و آشنایان حلالیت بطلبید.
خدایا ، خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگه دار.
انتهای خبر/