معلمی که در زنجان ترور شد/ مجاهدی که جز برای خدا کار نکرد
به گزارش موج رسا; شهید مرتضی عزتی در تاریخ اول مرداد ماه ۱۳۳۸ در منطقه سعدی جنوبی و کوچه مسجد یری پایین در خانوادهای مذهبی و سنتی در زنجان دیده به جهان گشود، و تحت تربیت و کفالت خانوادهاش به سن هفت سالگی رسید و در طی این زمان، وضع اجتماعی و خانوادگی و مذهبی در روح لطیفش موثر واقع شد و وجودش با خوبی ها و بدی ها و شادی های محیط زندگی خود آشنا گردید.
مقطع ابتدایی را در مدرسه هنر زنجان به پایان رسانده و بعد از اتمام این دوره و مقطع راهنمایی در دبیرستان محمد منتظری ثبت نام کرد و دروس متوسطه نظام قدیم را در این مدرسه با شور و علاقه فراوان فراگرفت.
بعد از اخذ مدرک سال چهارم دبیرستان، عشق زیاد به معلمی، او را به دانشسرا تربیت معلم زنجان کشیده، و با ثبت نام در این مرکز آموزشی ،دوره دو ساله دانشسرا را طی کرده و فارغ التحصیل شد .
مرتضی از اوایل دانش آموزی فردی کنجکاو و فعال بود و این بود که نسبت به حوادثی که پیرامونش میگذشت تابع محض نبود، بلکه فکر میکرد و میپرسید و اهل چون و چرا بود.
آری او جوانی سربه زیر و مطیع و چشم و گوش بسته نبود ،در عین حال آدمی بود پذیرای حق، و نسبت به خویشان و دوستان بسیار با گذشت و مهربان و خوشرو . شهید عزتی بعد از فارغ التحصیلی از دانشسرا ازدواج نمود و حاصل این وصلت یک پسر و یک دختر است . بعد از چندی برای گذراندن دوره سربازی به گرگان رفت. دوره سربازی وی مقارن بود با بحبوحه انقلاب اسلامی ملت طاغوت زده ایران، و این زمان فرصتی بود برای شکوفائی آرمانهای انسانی و شخصیت مذهبی اش، که از بدو طفولیت به همت پدری آگاه، بذر عشق به قرآن و عترت پیامبر در دلش پاشیده شده بود .
مرتضی از جمله سربازان و نظامیان آگاهی بود که فعالیت انقلابی و سیاسی خود را در پادگان به طور مخفیانه آغاز نمود و به دنبال پیام امام امت مبنی بر فرار سربازان از پادگانها و تخلیه مراکز نظامی و پیوستن به صف انقلابیون مسلمان، از پادگان فرار کرده و مخفیانه به زنجان برگشت .وی در رابطه با تظاهرات خیابانی و بیدارسازی توده مردم شروع به فعالیت کرد و چندین بار تحت تعقیب ساواک قرار گرفت .
آری او در درگیری های خیابانی و تظاهرات عمومی مردم بر علیه رژیم محمدرضا پهلوی نقش هماهنگ کننده، و در بعضی راهپیمائی ها با دادن شعارهای بیدارگر علیه رژیم، زبان رسای مردم انقلابی بود .
بعد از فروریختن پایههای کاخ سلطنت شیطانی رژیم پهلوی، شهید عزتی به عضویت کمیته انقلاب اسلامی در زنجان درآمده و در تعقیب و دستگیری عناصر ضد انقلاب که در فکر توطئه علیه انقلاب نوپای اسلامی بودند، کوشش همه جانبهای نمود. او به علت لیاقت و شایستگی و روحیه شجاعتش بعد از چندی در مقام یکی از مسئولین کمیته انقلاب اسلامی قرار گرفت .
پس از انحلال کمیتهها در زنجان و تشکیل سپاه پاسداران و پیدایش ثبات نسبی در کشور، با توجه به تناسب شغلیاش، به آموزش و پرورش برگشته و در یکی از روستاهای زنجان به تدریس مشغول شد، او در این مدت از نزدیک با فقر مادی و فرهنگی روستائیان میهنش، که میراث نظام پوسیده شاهنشاهی بود، آشنائی پیدا کرد. و سراسر وجودش با زندگی این صادقان زحمتکش مانوس گردید.
وی خود را در قبال این افراد همچون خادمی متواضع پنداشته و با خدماتی که در این روستا کرد چنان قلوب اهل ده را بخود جلب کرد که همواره او را یاور و درد آشنای خویش میپنداشتند و به او مهر میورزیدند .شهید عزتی بعد از چندی به روستای دیگری انتقال یافت و در این روستا نیز مشغول خدمت به مردم محروم شد و در همین وقت به بسیج مستضعفین سپاه پاسداران انقلاب اسلامی راهآهن رفت و با شور و علاقهای فراوان به خدمات انقلابی ادامه داد .
آمدن مرتضی به بسیج راهآهن مصادف بود با اوجگیری توطئههای بنی صدر ملعون و منافقین کوردل در کشور، و نابسامانی جو سیاسی کشور. در کنار ناهماهنگیهای زیاد در جبهه جنگ علیه صدامیان کافر، وی در این هنگامه حساس همچون شمعی، با اخلاق و روحیه بینظیرش کانون پروانه صفتانی شد، که عاشقان نور انقلاب بودند، و عاشق مردم و استقرار عدلت و ثبات کشور، و نابودی خفاشان شب پرست و حدیث گویان خواب.
آری چندی نکشید که بسیج راهآهن کانون خیزش قهر انقلابی حزب الله علیه نفاق و کابوس وحشت برای ضد انقلاب گردید. بعد از اعلان جنگ مسلحانه منافقین علیه خط امام و امت مسلمان و شروع درگیریهای خونین خیابانی در تمام نقاط کشور، در شهر زنجان نیز بین منافقان و حزبالله در خیابان سعدی و چهارراه انقلاب درگیری به وجود آمد و در این میان ب چماقداران و هفتتیر کشان مجاهد نما و در حقیقت منافق پراکنده شدند و همه چماقداران به لانه های خود خزیدند .
بعد از این حادثه بسیج راهآهن نیروهایش را به خانههای تیمی منافقین گسیل داشت و در مدت کمتر از یک هفته، دهها خانه تیمی تسخیر و وسایل نظامی و تشکیلات زیادی از این تارهای عنکبوتی کشف و ضبط، و در اختیار مقامات قرار گرفت. شهید عزتی در بسیج چنان ایثارگرانه کار میکرد به طوری که خود یک ماشین جیپی داشت که ۲۴ ساعته در خدمت بسیج بود و حتی پول بنزین ماشینش را غالبا از خودش میپرداخت و همین رفتارها وخوش خلقی و لیاقت و شجاعت و گذشت و هوشیاری او و کار بدون توقع پاداش مالی و تنها برای رضای خدا و خدمت به انقلاب باعث شد که بسیج راهآهن و شخص شهید عزتی که نقش حادی در جریانات مردمی داشت مورد توجه دوست و دشمن و عامل ایجاد بغضها و حب ها گردد و همین امر برای تنگ چشمان کوته بین به ظاهر انقلابی و دشمنان کوردل غیر قابل تحمل بود. بالاخره پس از چندین بار تهدید به ترورتوسط منافقین کوردل و عناصر خود فروخته، در مورخ ۶۰/۵/۱۵ در خیابان توسط ۲ نفر موتور سوار مورد اصابت گلوله های پی در پی قرار گرفته و به درجه رفیع شهادت نایل آمد.//ک
انتهای خبر/