logo
امروز : شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ ساعت ۷:۲۸
[ شناسه خبر : ۲۲۷۳۲ ] [ مدت زمان تقریبی برای مطالعه : 11 دقیقه ]

بازی شبکه نفوذ در جهان ۲ قطبی و ۳ قطبی

بازی-شبکه-نفوذ-در-جهان-۲-قطبی-و-۳-قطبی
جنگی پر دامنه میان ما و غرب در جریان است. رکن این جنگ از نگاه غرب، بر هم زدن محاسبات حریف، اصلی کردن مسائل فرعی، و به حاشیه کشاندن مسائل اولویت‌دار است.

به گزارش موج رسا; محمد ایمانی طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت:

۱-غرب، از طریق دو گروه به کشورهای رقیب (هدف) آسیب زده است؛ «ساده‌لوحان خام‌اندیش» و «خائنان استخدام شده». سرویس‌های جاسوسی آمریکا و انگلیس، هم وطن‌فروشانی را تور کرده و به خدمت گرفته‌اند؛ و هم، روی خام‌اندیشی و مرزبندی نداشتن برخی دیگر نسبت به غرب حساب باز کرده‌اند. غرب از کج کارکردی این دو طیف، سود جسته و نقشه‌های خود را پیش برده است.

۲- محافل اطلاعاتی و سیاسی غرب، با واسطه‌هایی به میخائیل گورباچف رئیس ‌اتحاد جماهیر شوروی (ابرقدرت رقیب) باوراندند که اگر برخی تغییرات سیاسی و اقتصادی مطلوب آنها را انجام دهد، با گشایش در روابط و شراکت از سوی غرب مواجه خواهد شد. او هم اعتماد کرد و پذیرفت. اما این کافی نبود. آنها قبلا بوریس یلتسین را به خدمت گرفته و از طریق وی، به گورباچف برای خودزنی‌های سیستماتیک بیشتر فشار می‌آوردند. استراوب تالبوت مدیر دفتر مطبوعاتی مجله تایم در مسکو -که بعدها معاون وزارت خارجه آمریکا شد- در این باره می‌گوید: «نقش‌ها بین کارکنان دفتر ریاست جمهوری آمریکا تقسیم شده بود. عده‌ای با گورباچف و برخی دیگر با یلتسین در تماس مداوم بودند. به گورباچف اطمینان می‌دادند که در نهایت غرب طرف او را خواهد گرفت و همزمان یلتسین را تشویق می‌کردند که اگر او بر ضعف‌های ساختاری شوروی تاکید کند غرب از او حمایت خواهد کرد».

۳- نمونه دیگر از نفوذ دو لایه، در سرنوشت غمبار افغانستان قابل مشاهده است. هنگامی که مجاهدان افغانستانی با ‌اشغالگران شوروی می‌جنگیدند، آمریکا (با کمک و همراهی انگلیس) سران بخشی از جنگجویان را که طالبان بعدی را تشکیل دادند، تحت حمایت گرفتند و آنها با وجود ادعای مسلمانی، به این تحت‌الحمایگی «نه» نگفتند. برخی از سر خام‌اندیشی و برخی به خاطر استخدام شدگی. بدنه هم که اغلب خبر نداشتند هزینه‌ها و ایدئولوژی مدارس‌شان را سعودی‌ها با هدایت سرویس‌های اطلاعاتی انگلیس و پاکستان تامین می‌کنند. نتیجه، حاکمیت بیست سال ویرانی و ترور و فساد و نابودی سرمایه‌های ملت افغانستان بوده؛ چه از طرف طالبان، چه از جانب ‌اشغالگران که به بهانه طالبان و القاعده آمدند، و چه توسط دولت فاسد و غربگرای ‌اشرف غنی که مردم را منزجر کرده و موجب شده بود در برابر بازگشت مهندسی شده طالبان، بی‌تفاوت یا منفعل و ناتوان شوند.

۴- وقتی آمریکا و انگلیس توانسته باشند با آن سطح بالای نفوذ (مستقیم یا فکری)، شوروی را به پرتگاه فروپاشی بکشانند، هیچ استبعادی ندارد که سفیر روسیه در تهران را - با استخدام یا فریب و تحمیق- وادار به انتشار عکسی مشترک همراه سفیر انگلیس کنند؛ عکسی که موجب انزجار مردم ایران شود. این صحنه‌سازی در حالی است که احمق‌ترین افراد هم می‌فهمند امروز نه اثری از امپراتوری اتحاد جماهیر شوروی مانده و نه بریتانیای کبیر، که طرفین بخواهند خاطرات هشتاد سال قبل‌ اشغال ایران (در دوره منحط حکومت رضاخان) را زنده و مردم ایران را منزجر کنند.

۵- همین جا لازم است درباره سریال تله‌گذاری و بازی دادن روس‌ها از سوی غرب، سند دیگری را مرور کنیم. زبیگنیو برژینسکی (مشاور اسبق امنیت ملی آمریکا) خرداد ۹۶ به نشریه فرانسوی «نوول ابزرواتور» گفت: «در روایت رسمی گفته می‌شود سیا کمک به مجاهدین افغانی را بعد از اینکه ارتش شوروی، افغانستان را در ۲۴ دسامبر ۱۹۷۹‌ اشغال نمود، آغاز کرد. اما واقعیت، شش ماه قبل از ‌اشغال بود که کارتر، اولین کمک مستقیم و مخفیانه را برای مخالفین رژیم هوادار شوروی در کابل فرستاد. من به پرزیدنت نوشتم کمک‌ها، ارتش شوروی را به دخالت تحریک می‌کند. عملیات سرّی، این تاثیر را داشت که شوروی را با پای خودش به تله بیندازد. روزی که روس‌ها از مرز گذشتند، من به کارتر نوشتم ما این فرصت را داریم که به روس‌ها «جنگ ویتنام‌شان» را عرضه کنیم. برای ده سال، مسکو مجبور بود در جنگی وارد شود که توانایی پیشبرد آن را نداشت و ناامیدی به بار آورد و در نهایت باعث فروپاشی امپراطوری شوروی شد». برژینسکی همچنین در میان شماری از «جنگجویان ضد شوروی» می‌گوید «ما اعتقاد عمیق طالبان به خدا را می‌دانیم و مطمئن هستیم که آنها در این مبارزه پیروز خواهند شد. زیرا شما بر حقید و خدا با شماست».

۶- بلافاصله پس از انتشار تصویر مشترک سفیران روسیه و انگلیس، غربگرایان چنین القا کردند که روسیه با انگلیس ساخته و دست به یکی کرده است. این در حالی است که دولت روسیه در همین چند ماه اخیر در فاز درگیری شدید با انگلیس قرار داشته و کار حتی تا تهدید نظامی پیش رفته است. در پی افزایش تنش‌ها، دولت روسیه، دستور اخراج خبرنگار بی‌بی‌سی را صادر کرد. پیش از آن هم وابسته نظامی انگلیس، به وزارت دفاع روسیه احضار شد. همچنین وزارت خارجه روسیه، سفیر انگلیس را برای ابلاغ یک «پیام اعتراض‌آمیز تند» احضار کرد. این تنش در پی ورود ناو جنگی انگلیس به آب‌های سواحل «کریمه» اتفاق افتاد. روسیه با احضار سفیر انگلیس، هشدار داد چنانچه نیروی دریایی این کشور، بار دیگر به اقدامات تحریک‌آمیز در آب‌های کریمه دست بزند؛ شناورهای انگلیسی مستقر در دریای سیاه را بمباران خواهد کرد. معاون دبیر شورای امنیت روسیه هم هشدار داده که اگر انگلیس ملاحظات لازم را در نظر نگیرد، خدمه کشتی‌هایش آسیب خواهند دید. چندی پیش، جنگنده «سوخو-۲۴» روسیه برای وادار کردن ناو انگلیسی به تغییر مسیر، ۴ بمب به اطراف آن انداخت و یک کشتی جنگی روسیه نیز به سمت ناو انگلیسی که حریم دریایی روسیه در دریای سیاه را نقض کرده بود، تیر اخطار شلیک کرد. در مقابل،

یک جنگنده اف۳۵ انگلیسی بر فراز چند ناوشکن روسیه که برای انجام رزمایش نظامی وارد دریای مدیترانه شده بودند، گشت‌زنی کرد. در روزهای اخیر هم روسیه در واکنش به اقدام خصمانه انگلیس در اعمال برخی تحریم‌ها، تعدادی از مقامات انگلیس را تحریم کرد.

۷- بلوک شرق به رهبری شوروی، سه دهه قبل از هم پاشید. اما امپراتوری غرب هم، بدترین دوران قدرت خویش را می‌گذراند و درحال زوال قدرت است. به این اعترافات عنایت کنید:

-فدریکا موگرینی مسئول پیشین سیاست خارجی اتحادیه اروپا: «قدرت رهبری آمریکا در حال زوال، و قدرت او در حال کاهش است. من هرگز آمریکا را تا این حد قطبی شده ندیده بودم. آمریکا در درون منسجم نیست. بزرگ‌ترین دموکراسی دنیا بی‌ثبات ‌شده است.»

- نیکولا سارکوزی رئیس‌جمهور اسبق فرانسه: «محور جهان در حال عبور از غرب، به شرق یعنی آسیاست. ما در گذشته بر جهان تسلط داشتیم، اما حالا به هیچ وجه مسلط نیستیم. روی کارآمدن فردی مانند ترامپ که باور کردنی نبود، نشانه وخامت شرایط غرب بود نه علت آن».

- جوزپ بورل مسئول سیاست خارجی اتحادیه: «تحلیلگران از مدت‌ها پیش درباره پایان نظم تحت رهبری آمریکا و ظهور قرن آسیایی سخن گفته‌اند. این اتفاق، پیش چشم ما در حال وقوع است. شیوع بیماری کرونا، نقطه عطفی برای تغییر توازن قدرت از غرب به شرق است».

- ولفگانگ ایشینگر رئیس‌ کنفرانس امنیتی مونیخ: «جهان در حال عبور از غرب به عصر پساغرب است. کاهش نفوذ اروپا و آمریکا زمینه را برای کشورهای دیگر فراهم کرده تا نظم جهانی جدیدی را شکل دهند. بازیگران غیرغربی، امور بین‌المللی را شکل می‌دهند. برخی از اساسی‌ترین ارکان غرب و نظم جهانی تضعیف شده. ناکامی‌ در پاسخ به درگیری‌ سوریه و اوکراین، ضعف ما را آشکار و زمینه را برای پُر کردن خلأ توسط کشورهایی مانند ایران و روسیه فراهم کرد».

- ویلیام برنز رئیس ‌سازمان سیا: «در صحنه بین‌المللی که بیش از پیش پیچیده و رقابتی شده، رویکرد چین، بزرگ‌ترین چالش ژئوپولیتیک آمریکاست... روسیه و ایران، دیگر تهدیدهای بزرگ امنیتی هستند... آمریکا باید برای مقابله با تهدیدهای ایران، راهبردی فراتر از مسئله هسته‌ای داشته باشد».

- اینترنشنال پالیسی دایجست: «آژانس اطلاعات دفاعی آمریکا (DIA» گزارش رسمی ‌۱۳۰ صفحه‌ای منتشر کرده و قدرت اساسی ایران از جمله نیت، قابلیت‌ها، ساختار و توانایی‌های نظامی را بررسی کرده است. آژانس، سال ۲۰۱۷ و ۲۰۱۹، گزارش‌هایی را درباره روسیه و چین منتشر کرد، اما این اولین ‌بار بود که چنین گزارشی درباره ایران منتشر می‌شد. طبق گزارش، ایران از آنجا که با دشمنانی مانند آمریکا و اسرائیل مواجه است، دکترین خود را به «بازدارندگی بهتر و مقابله با تهدیدات» تغییر داده است. ژنرال رابرت ‌اشلی جونیور مدیر DIA می‌گوید همان‌گونه که ایران به گسترش قابلیت‌ها و نقش منطقه‌ای خود ادامه می‌دهد، افزایش درک ما از قدرتش و تهدیداتی را که متوجه ما می‌کند، بیش از قبل اهمیت می‌یابد. ایرانی‌ها رویکردی هیبریدی در پیش می‌گیرند و عناصر جنگ متقارن و نامتقارن را در مواجهه با دشمنان و حصول منافع خود ‌ترکیب می‌کنند. عجیب نیست که ایران از این تاکتیک‌ها برای دستیابی به اهداف استراتژیک در درازمدت استفاده ‌کند و از شرکای منطقه که از دریای سرخ تا مدیترانه هستند، پشتیبانی‌ نماید. تهران با استفاده از نیروهای نامتقارن، منافعش را در منطقه ارتقا می‌دهد و به عمق استراتژیک دست می‌یابد. ایجاد بزرگ‌ترین نیروی موشکی بالستیک در منطقه، راه‌اندازی نیروی دریایی‌ که بتواند خلیج ‌فارس و تنگه هرمز را تحت کنترل بگیرد، و بهره‌گیری از نیروهای نیابتی و شرکا، سه توانمندی مهم ایران است. ایران ساخت موشک‌های بالستیک بین‌قاره‌ای را پیگیری می‌کند».

- خبرگزاری آمریکایی آسوشیتدپرس: «دیدار مهم ژنرال سلیمانی با پوتین، نقشی مؤثر در نقش‌آفرینی روسیه در جنگ سوریه داشت. یکی از قدرتمندترین مقامات نظامی ایران، نشستی سه‌ ساعته را با پوتین داشت تا او را متقاعد کند. فرمانده نیروی قدس سپاه، اوت ۲۰۱۵ (مرداد ۹۴) به مسکو رفت. سلیمانی و پوتین، نقشه‌ها و عکس‌ها را بررسی کردند و به تبادل اطلاعات پرداختند. بررسی‌ها نشان داد گروه‌های ‌تروریستی، در صورتی که مسکو وارد عمل نشود، فعالیت‌شان را به نزدیکی روسیه در منطقه قفقاز گسترش خواهند داد. در این نشست درباره برنامه تشکیل یک مرکز مشترک تبادل اطلاعات میان عراق، سوریه، ایران و روسیه توافق شد. این نقش‌آفرینی، حاکی از نفوذ شدید ایران در منطقه است».

۸- در چنین وضعیتی از قطب‌بندی قدرت، غرب به انواع ترفندهای نفوذ و جنگ نرم برای قدرتمندنمایی خود، ضعیف‌نمایی جبهه مقاومت اسلامی، و تضعیف اقتدار آن از درون دست می‌یازد. در کشور ما هم دو طیف «استخدام شده» و «خام‌اندیشان خوش‌بین به غرب»، معمولا نقش تضعیف‌کننده اتحاد و اقتدار ملی در برابر غرب عمل کرده‌اند. هشت سالی که گذشت، مجال عرض‌اندام دو لبه قیچی غربگرایی بود که از درون، ریشه‌های اقتدار و انسجام در برابر دشمن را هدف گرفته بودند. این طیف بازیگر در نقشه غرب، اکنون در حالی که با ادبار مردم مواجه شده و مجلس و دولت را از دست داده، توانمندی‌های ملی را در همه جهات هدف می‌گیرند یا زیر سؤال می‌بردند. همین شبکه آلوده بود که توسط عناصر نفوذی، فایل صوتی کذایی را علیه فرمانده میدان (شهید سلیمانی) و دیپلماسی مقاومت، تدارک کرد و برای انتشار به شبکه‌های لندنی داد. مصاحبه‌کننده، «سعید- ل» از عناصر بازداشتی فتنه ۸۸ بود. حسین رسام، از رابطان سفارت انگلیس در دادگاه فاش کرد که آقای «ل»، یکی از ۱۳۰ نفری است که ظرف پنج سال به خدمت سفارت درآمده است. سردبیر شبکه‌ای هم که فایل صوتی را در لندن منتشر کرد، رمضان‌پور، معاون وزارت ارشاد در دولت خاتمی بود.

۹- جنگی پر دامنه میان ما و غرب در جریان است. رکن این جنگ از نگاه غرب، بر هم زدن محاسبات حریف، اصلی کردن مسائل فرعی، و به حاشیه کشاندن مسائل اولویت‌دار است. این اخلال در محاسبات و اولویت‌بندی‌ها، توسط دو طیف مزدور و خام‌اندیشان خوش‌بین به غرب انجام می‌شود. آنها اهرم فضاسازی غرب علیه ملت ایران هستند. در شناساندن کارکرد این جماعت و از هم گسیختن شبکه آنها نباید لحظه‌ای تردید کرد.

منبع: مشرق

انتهای خبر/

فرم ارسال نظر