logo
امروز : جمعه ۲ آذر ۱۴۰۳ ساعت ۱:۲۶
[ شناسه خبر : ۱۱۴۶۰ ] [ مدت زمان تقریبی برای مطالعه : 44 دقیقه ]

بازخوانی خطبه‌های تاریخی امام خامنه‌ای در نمازجمعه 29 خرداد 1388 تهران

بازخوانی-خطبه‌های-تاریخی-امام-خامنه‌ای-در-نمازجمعه-29-خرداد-1388-تهران

امام خامنه‌ای فرمودند: در صندوق‌های رأی معلوم شود كه مردم چه می‌خواهند نه در كف خيابان‌ها. متن خطبه‌های تاریخی و وحدت‌آفرین امام خامنه‌ای را مورد بازخوانی قرار دادیم.

به گزارش موج رسا; رهبر معظم انقلاب در سخنان ارزشمند خود در اجتماع گسترده آحاد مردم به تبيين شرايط كشور و مسئله مهم انتخابات پرداختند. بي شك گوش سپردن به رهنمودهاي ايشان- چه از سوي نخبگان و چه مردم- تنها راه خنثي كردن توطئه هاي دشمنان قسم خورده اين انقلاب ونظام است. باتوجه به اهميت سخنان معظم له، متن كامل دو خطبه نماز جمعه هفته گذشته تقديم خوانندگان مي شود.

 ¤ خطبه اول بسم الله الرحمن الرحيم والحمدلله رب العالمين نحمده و نستعينه و نتوكل عليه و نستغفره و نصلي و نسلم علي حبيبه و نجيبه و خيرته في خلقه حافظ سره و مبلغ رسالاته بشير رحمته و نذير نقمته سيدنا و نبينا ابي القاسم المصطفي محمد و علي اله الاطيبين الاطهرين المنتجبين الهداه المهديين المعصومين سيما بقيه الله في العالمين و السلام علي ائمه المسلمين و حماه المستضعفين و هداه المومنين. قال الحكيم في كتابه: «هوالذي انزل السكينه في قلوب المومنين ليزدادوا ايمانا مع ايمانهم ولله جنود السماوات و الارض و كان الله عليما حكيما»(1) همه برادران و خواهران عزيز را توصيه مي كنم و دعوت مي كنم به رعايت تقواي الهي و توجه به خداي متعال و دل دادن به رحمت و تفضل الهي در همه حال. اگر ما تقواي خدا را پيشه كنيم، اگر در همه حال دل را به خدا متوجه كنيم، حضور خود در مقابل ذات مقدس پروردگار را از ياد نبريم- كه معناي حقيقي تقوا همين است- يقيناً بركات الهي، رحمت الهي، كمك الهي شامل حال ما خواهد شد. در نماز جمعه هر هفته دل هاي نمازگزار متوجه به خداوند متعال بايد اين حقيقت را، اين معناي شگفت انگيز را با خود مرور كند؛ تقوا را به خود تلقين كند. اين روزها از يك طرف به ايام ولادت باسعادت صديقه كبرا فاطمه زهرا (سلام الله عليها) متصل و مربوط است، و از يك طرف به ايام مغتنم و ذي قيمت ماه رجب؛ وقت ذكر است، وقت دعاست، وقت توجه است. اين آيه اي كه من تلاوت كردم، به مومنان بشارت مي دهد و نزول سكينه الهي را يادآوري مي كند. سكينه يعني آرامش در مقابل تلاطم هاي گوناگون روحي و اجتماعي. اين آيه مربوط به حديبيه است.

در ماجراي حركت پيامبر اكرم از مدينه به سمت مكه با چندصد نفر از ياران و اصحاب خود به قصد عمره- در سال ششم از هجرت- حوادثي پيش آمد كه از چند جهت موجب طوفاني شدن دل هاي مومنان بود. از يك طرف، دشمنان با نيروي مجهزي آنها را محاصره كرده بودند؛ اينها از مدينه دور بودند- حديبيه نزديك مكه است- نيروهاي دشمن متكي به عقبه مكه بودند، نيرو داشتند، سلاح داشتند، جمعيت زياد داشتند؛ اين يك طرف قضيه بود كه موجب اضطراب مي شد، موجب تشويش براي بسياري از مومنين مي شد؛ ازطرف ديگر، پيغمبر اكرم بر طبق آن سياست عظيم مكتوم الهي- كه بعد براي همه آشكار شد- د رمقابل كفاري كه آمده بودند در مقابل او، در مواردي كوتاه آمد؛ گفتند اسم «رحمان و رحيم» را، «بسم الله» را، از اين نوشته حذف كنيد، پيغمبر قبول كرد؛ و چند مسئله از اين قبيل پيش آمد. اين هم دل هايي را مشوش كرد، مضطرب كرد، به ترديد انداخت.

در يك چنين مواردي كه اين اضطراب هاي گوناگون- چه به لحاظ مسائل شخصي، چه به لحاظ مسائل اجتماعي- براي مومنين به اسلام پيش مي آيد، اينجا بايد منتظر سكينه الهي بود؛ آن وقت مي فرمايد: «هوالذي انزل السكينه في قلوب المومنين»؛ خدا دل ها را قرص كرد، آرامش به آنها داد، آنها را از تلاطم هاي روحي برحذر و بركنار داشت و مسلمان ها از لحاظ رواني، به خاطر اين آرامشي كه خدا به آنها داد، آسوده شدند.

آن وقت نتيجه اين سكينه الهي و آرامش روحي اين مي شود كه: «ليزدادوا ايمانا مع ايمانهم»؛ آن وقت بذر ايمان در دل آنها عميق تر مي رويد، نور ايمان دل آنها را بيشتر روشن مي كند؛ ايمان آنها عميق تر مي شود. اين است كه براي يك مجموعه مسلمان، مجموعه مومن مهم است كه به خدا حسن ظن داشته باشد، بداند كه خدا كمك كار اوست، بداند كه خدا پشت سر رهپويان راه حق است.

 وقتي دل ها قرص شد، گام ها هم محكم مي شود؛ وقتي گام ها استوار شد، راه به آساني طي مي شود، به هدف نزديك مي شود. هميشه دشمنان اسلام خواسته اند دل مسلمانان را مشوش و مضطرب كنند. در طول تاريخ اسلام موارد زيادي پيش آمده است، قبل از اسلام هم در مورد حركت هاي عظيم جهادي پيامبران قبل از نبي مكرم، مومنيني كه توانستند ايمان خودشان را استوار نگه دارند، آرامش روحي پيدا كردند. اين آرامش روحي حركات آنها را در اختيار جهت ايماني قرار داد؛ مشوش نشدند، مضطرب نشدند، راه را گم نكردند؛ چون در حال تشويش و اضطراب، پيدا كردن راه درست دشوار مي شود. انساني كه از آرامش روحي برخوردار است، درست فكر مي كند، درست تصميم مي گيرد، درست حركت مي كند. اينها نشانه هاي رحمت الهي است.

 امروز جامعه انقلابي ما، مردم مومن ما، نياز به اين دارند كه اين آرامش را، اين سكينه را، اين طمانينه و وقار را در خودشان هر چه بيشتر به وجود بياورند. «الابذكرالله تطمئن القلوب».(2) ياد خداست كه دل ها را در ماجراهاي طوفاني دنيا و زندگي حفظ مي كند. ياد خدا را مغتنم بشماريد. ايام ماه رجب- همان طور كه گفتيم- نزديك است.

 دعاهاي ماه رجب يك دريايي از معرفت است. در دعا فقط اين نيست كه انسان دل را به خدا نزديك مي كند؛ اين هست، فراگيري هم هست. در دعا هم تعليم است، هم تزكيه هست. دعا هم ذهن را- اين دعاهاي ماثور از ائمه (ع)- روشن مي كند، حقايقي را، معارفي را به ما مي آموزد كه در زندگي به آنها نياز داريم، و هم دل را متوجه به خدا مي كند. ذكر الهي را خيلي بايد مغتنم بشمريد. همين نماز جمعه شما مصداق ذكر الهي است. «فاسعوا الي ذكرالله».(3) در اينجا آنچه بر دل شما، بر زبان شما، بر حركات شما بايد غالب باشد، ياد خداست. دل به ياد خدا، زبان متذكر به نام مقدس پروردگار، حركات دست و پا و جسم هم حركاتي در جهت ياد پروردگار و اطاعت اوامر الهي. اين چيزي كه مورد نياز يكايك ماست، همين است.

من به شما عرض بكنم از اول انقلاب تا امروز- كه سي سال مي گذرد- در حوادث گوناگون، حوادثي كه بعضي از آنها مي توانست يك ملت را، يك نظام را از جا بكند، مي توانست يك كشور را دچار درياي طوفاني اي بكند كه ندانند چه مي كنند وچه بايد بكنند- همين طور كه مي بينيم در بعضي از كشورهاي همسايه مان- براي اين كشور پيش آمد، اما اين كشتي استوار كه متكي به ايمان هاي شما، به اراده شما، به دل نوراني شما به ذكر خدا متكي بود، در اين طوفان هاي گوناگون اندك اضطرابي پيدا نكرد. اين نشانه رحمت الهي است؛ اين نشانه تفضلات خداوند به شما ملت عزيز است. مشمول تفضلات الهي شدن يك مسئله است، حفظ تفضلات و رحمت الهي يك مسئله ديگر است. مبادا به خودمان مغرور بشويم؛ مبادا وقتي دست كمك پروردگار را كه مي بينيم، بگوئيم: «ما كه مورد توجه پروردگار هستيم» و از وظائفمان غفلت كنيم؛ مبادا ياد خدا از دل ها برود. بخصوص به شما جوان هاي عزيز در سراسر كشور و هر جا كه هستيد عرض مي كنم: جوان ها! اين دل هاي پاك را، اين دل هاي نوراني را، اين دل هاي نرم را مغتنم بشمريد؛ آنها را با ياد پروردگار سيراب كنيد؛ آنها را از ذكر خدا لبريز كنيد، كه خداي متعال توجهاتش را و رحمتش را بر اين ملت مستدام خواهد كرد و شما بدانيد- من امروز عرض مي كنم- آنجوري كه من دارم مي بينم اين ملت را و آنجوري كه مطلعم از تاريخ گذشتگان خودمان در اين كشور و در ديگر كشورها، من مطمئنم و يقين دارم اين ملت به توفيق الهي، به حول و قوه الهي، به تمام اهداف بلند خود دست خواهد يافت.

 اين فضاي معنوي جامعه را قدر بدانيد، مبادا هيجان هاي سياسي ما را از خدا غافل كند؛ مبادا بگومگوهاي گوناگوني كه در يك كشور پيش مي آيد- كه در ميان يك ملت آزاد يك امر طبيعي است- ما را غافل كند، ندانيم به كجا مي خواهيم برويم، ندانيم چه جور مي خواهيم برويم. اين انقلاب از اول بر پايه ايمان هاي پاك و صادق استوار شد و ادامه اين راه هم بر همين پايه استوار قرار خواهد داشت.

 با وجود اين همه عوامل انحراف، بحمدالله ملت ما مومنند، خدادوستند، دين شناسند، به معنويت علاقه مندند، امروز جوانها در دنيائي كه ماديگري بر آن حاكم است، غرق در حيرت و آشفتگي اند، دوري از معنويت آنها را دچار آشفتگي كرده است؛ نمي دانند چه بكنند؛ متفكرانشان هم مانده اند؛ و بعضي از آنها فهميده اند كه راه اصلاح كارهايشان مراجعه به معنويت است. ولي چه جور ميتوانند معنويت از دست رفته را، معنويتي را كه دو قرن است در كشورهاي غربي دائماً با وسائل گوناگون كوبيده شده است، ميخواهند برگردانند؛ كار آساني نيست. اما ملت ما اينجور نيست. ملت ما در اين مجراي عظيم معنويت حركت كرد، با معنويت توانست يك انقلاب با اين عظمت را به پيروزي برساند، با معنويت توانست در اين دنياي مادي يك نظام اسلامي را كه متكي به معنويت است، برافرازد، پايه هاي آن را محكم كند و آن را در مقابل تهاجمها و طوفانهاي گوناگون حفظ كند. ملت ما يك جنگ هشت ساله تحميلي را با تكيه بر همين معنويت توانست با سرافرازي و پيروزي طي كند.

 امروز هم جوانهاي ما اكثراً جوانهاي مومن و معنوي هستند. حتي آن كساني كه بظاهر گرايش معنوي در سيماي آنها نيست، انسان در مواقع حساس مي بيند دلهايشان متوجه خداست. بارها من عرض كرده ام كه در اين شبهاي قدر، در اين روزهاي اعتكاف، در اين مراسم نماز عيدفطر، چه افرادي، چه اشخاصي كه انسان گمان نمي كند، دلهايشان را متوجه خدا ميكنند. پروردگارا! تو را به قرآن سوگند ميدهيم، تو را به ائمه هدي (ع) و نبي مكرم سوگند مي دهيم دلهاي ما را از معنويت بيش از پيش انباشته بفرما. پروردگارا! دست ما را از قرآن و از اهل بيت كوتاه مكن. پروردگارا! تقوا و ايمان و سكينه الهي را بر دلهاي اين ملت بزرگ نازل كن. پروردگارا! اين ملت مقتدر و مظلوم را در مقابل دشمنانش به پيروزي برسان. پروردگارا! دلهاي ما را متوجه به خود نگه دار. پروردگارا! آنچه ميگوئيم، آنچه ميكنيم، براي خودت و در راه خودت قرار بده؛ و از ما قبول بفرما. پروردگارا! سلام ما را به پيشگاه ولي ات و حجتت و عبد صالحت حضرت بقيه الله(ارواحنا فداه) برسان؛ دعاي آن بزرگوار را در حق ما مستجاب بفرما.

 بسم الله الرحمن الرحيم والعصر. ان الانسان لفي خسر. الاالذين آمنوا و عملوا الصالحات و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر.(4)

خطبه دوم بسم الله الرحمن الرحيم والحمدلله رب العالمين و الصلاه و السلام علي سيدنا و نبينا ابي القاسم المصطفي محمد و علي اله الاطيبين الاطهرين المنتجبين الهداه المهديين المعصومين سيّما علي اميرالمومنين و حبيبته فاطمه الزهراء و الحسن و الحسين سيدي شباب اهل الجنه و علي بن الحسين و محمدبن علي و جعفربن محمد و موسي بن جعفر و علي بن موسي و محمدبن علي و علي بن محمد و الحسن بن علي و الخلف القائم المهدي صلواتك عليهم اجمعين و صل علي ائمه المسلمين و حماه المستضعفين و هداه المومنين. اوصيكم عبادالله بتقوي الله. در اين خطبه هم من همه برادران و خواهران عزيزي را كه در نماز شركت دارند، دعوت ميكنم به تقوا، به پرهيزگاري. مسئله اي كه در اين خطبه مطرح ميكنم، مسئله انتخابات است كه فعلاً مسئله روز در كشور ماست. سه مطلب را خطاب به سه دسته عرض خواهم كرد. يك مطلب خطاب به عموم ملت عزيزمان در هر نقطه اي از كشور كه هستند، ميخواهم عرض بكنم. يك مطلب را خطاب به نخبگان سياسي، نامزدهاي رياست جمهوري، فعالان و دست اندركاران قضاياي انتخابات ميخواهم عرض بكنم. يك مطلب هم خطاب به سران استكبار، بعضي از دولتهاي غربي و سردمداران رسانه هائي كه آنها اداره ميكنند، خواهم گفت. درباره مطلب اول كه خطاب به شما مردم عزيز است، حرف من عبارت است از يك دنيا تجليل و تعظيم و تشكر. بنده دوست ندارم در سخنراني ها و خطابه ها نسبت به مخاطبان خودم با مبالغه حرف بزنم يا تملق آنها را بگويم؛ اما دراين قضيه انتخابات، خطاب به شما مردم عزيز عرض مي كنم كه هرچه با مبالغه صحبت بكنم، زياد نيست؛ حتي اگر بوي تملق هم بدهد، ايرادي ندارد. كار بزرگي كرديد.

انتخابات 22 خرداد يك نمايش عظيمي بود از احساس مسئوليت ملت ما براي سرنوشت كشور؛ نمايش عظيمي بود از روح مشاركت جوي مردم در اداره كشورشان؛ نمايش عظيمي بود از دلبستگي مردم به نظامشان. حقيقتاً مشابه اين حركتي كه در كشور انجام گرفت، من امروز در دنيا و در اين دموكراسي هاي گوناگون- چه دموكراسي هاي ظاهري و دروغين و چه دموكراسي هائي كه واقعا به آراء مردم مراجعه مي كنند- نظيرش را سراغ ندارم.

 در جمهوري اسلامي هم جز در همه پرسي سال 85- فروردين 85- هيچ نظيري ديگر براي اين انتخاباتي كه در جمعه گذشته شما انجام داديد، وجود ندارد؛ مشاركت حدود 58 درصد؛ چهل ميليون تقريبا جمعيت. انسان دست مبارك وليعصر را پشت سر حوادثي با اين عظمت مي بيند. اين نشانه توجه خداست. لازم ميدانم از اعماق دل نسبت به شما مردم عزيز در سراسر كشور ابراز ادب و ابراز تواضع كنم كه واقعا جا دارد.

نسل جوان ما بخصوص نشان داد كه همان شور سياسي، همان شعور سياسي، همان تعهد سياسي را كه ما در نسل اول انقلاب سراغ داشتيم، دارد؛ با اين تفاوت كه در دوران انقلاب، كوره داغ انقلاب دلها را به هيجان مي آورد، بعد هم دوره جنگ به نحو ديگري؛ اما امروز اينها هم نيست؛ درعين حال اين تعهد، اين احساس مسئوليت، اين شور و شعور در نسل كنوني ما وجود دارد؛ اينها چيز كمي نيست. البته بين مردم اختلاف سليقه هست، اختلاف راي هست، عده اي كسي را قبول دارند، حرفي را قبول دارند؛ عده ديگري كس ديگري را قبول دارند، حرف ديگري را قبول دارند؛ اينها هست، طبيعي هم هست، ليكن يك تعهد جمعي را انسان دربين همه اين آحاد، با اختلاف آراء شان، احساس مي كند؛ يك تعهد جمعي براي حفظ كشورشان، براي حفظ نظامشان. همه وارد شدند؛ در شهرها، در روستاها، در شهرهاي بزرگ، در شهرهاي كوچك، اقوام گوناگون، مذاهب مختلف، مردها، زنها، پير، جوان، همه وارد اين ميدان شدند؛ همه دراين حركت عظيم شركت كردند. اين انتخابات، عزيزان من! براي دشمنان شما يك زلزله سياسي بود؛ براي دوستان شما در اكناف عالم يك جشن واقعي بود؛ يك جشن تاريخي بود. در سي سالگي انقلاب اين جور مردم بيايند نسبت به اين نظام و اين انقلاب و آن امام بزرگوار اظهار وفاداري كنند! اين يك جنبش عمومي و مردمي بود براي تجديد پيمان با امام و با شهدا؛ و براي نظام جمهوري اسلامي يك نفس تازه كردن، يك حركت از نو، يك فرصت بزرگ. اين انتخابات، مردمسالاري ديني را به رخ همه مردم عالم كشيد. همه كساني كه بدخواه نظام جمهوري اسلامي هستند، ديدند مردمسالاري ديني يعني چه. اين يك راه سوم است. در مقابل ديكتاتوري ها و نظام هاي مستبد از يك طرف و دموكراسي هاي دور از معنويت و دين از يك طرف ديگر، اين مردمسالاري ديني است؛ اين است كه دلهاي مردم را مجذوب مي كند و آنها را به وسط صحنه مي كشاند. اين، امتحان خودش را داد. اين يك نكته درباره اين انتخابات.

نكته دوم در باب اين انتخابات اين است كه انتخابات 22 خرداد نشان داد كه مردم، با اعتماد و با اميد و با شادابي ملي در اين كشور زندگي مي كنند. اين جواب خيلي از حرفهايي است كه دشمنان شما در تبليغات مغرضانه خودشان بر زبان مي آورند. اگر مردم در كشور به آينده اميدوار نباشند، در انتخابات شركت نمي كنند؛ اگر به نظام خودشان اعتماد نداشته باشند، در انتخابات شركت نمي كنند؛ اگر احساس آزادي نكنند، به انتخابات روي خوش نشان نمي دهند. اعتماد به نظام جمهوري اسلامي در اين انتخابات آشكار شد و من بعد عرض خواهم كرد كه دشمنان همين اعتماد مردم را هدف گرفته اند؛ دشمنان ملت ايران مي خواهند همين اعتماد را درهم بشكنند. اين اعتماد بزرگترين سرمايه جمهوري اسلامي است، مي خواهند اين را از جمهوري اسلامي بگيرند؛ مي خواهند ايجاد شك كنند، ايجاد ترديد كنند درباره اين انتخابات و اين اعتمادي را كه مردم كردند، تا اين اعتماد را متزلزل كنند.

 دشمنان ملت ايران مي دانند كه وقتي اعتماد وجود نداشت، مشاركت ضعيف خواهد شد؛ وقتي مشاركت و حضور در صحنه ضعيف شد، مشروعيت نظام دچار تزلزل خواهد شد؛ آنها اين را مي خواهند؛ هدف دشمن اين است. مي خواهند اعتماد را بگيرند تا مشاركت را بگيرند، تا مشروعيت را از جمهوري اسلامي بگيرند. اين، ضررش بمراتب از آتش زدن بانك و سوزاندن اتوبوس بيشتر است. اين، آن چيزي است كه با هيچ خسارت ديگري قابل مقايسه نيست. مردم بيايند در يك چنين حركت عظيمي اينجور مشتاقانه حضور پيدا كنند، بعد به مردم گفته بشود كه شما اشتباه كرديد به نظام اعتماد كرديد؛ نظام قابل اعتماد نبود. دشمن اين را مي خواهد. اين خط را از پيش از انتخابات هم شروع كردند؛ از دو سه ماه پيش از اين. من اول فروردين در مشهد گفتم هي دارند دائماً به گوشها مي خوانند، تكرار مي كنند كه بناست در انتخابات تقلب بشود. مي خواستند زمينه را آماده كنند. من آن وقت به دوستان خوبمان در داخل كشور تذكر دادم و گفتم اين حرفي را كه دشمن مي خواهد به ذهن مردم رسوخ بدهد، نگوئيد. نظام جمهوري اسلامي مورد اعتماد مردم است. اين اعتماد آسان به دست نيامده، سي سال است كه نظام جمهوري اسلامي با مسئولانش، با عملكردش، با تلاشهاي فراوانش توانسته اين اعتماد را در دل مردم عميق كند. دشمن مي خواهد اين اعتماد را بگيرد، مردم را دچار تزلزل كند. اين هم يك نكته. نكته سوم، مسئله رقابتها بود.

 اين رقابتها كاملاً رقابتهاي آزاد، جدي و شفاف بين نامزدهاي مختلف بود؛ همه ديدند. به قدري اين رقابتها و اين گفت وگوها و اين مناظره ها شفاف و صريح بود، كه عده اي به آن معترض شدند - حالاعرض خواهم كرد- حق هم تا حدودي با آنهاست. التهاباتي هم به وجود آورد كه الآن هم هنوز آثارش را داريم مشاهده مي كنيم. من به شما عرض بكنم، فرض ما اين بود و هست كه اين رقابتي كه وجود داردبين چهار نامزد انتخابات، اين رقابت ميان افراد و جريانهاي متعلق به نظام اسلامي است. ايني كه دشمنان سعي مي كنند در رسانه هاي گوناگون -كه غالباً هم اين رسانه ها مال اين صهيونيستهاي خبيث و رذل است- اينجور وانمود كنند كه دعوا بين طرفداران نظام و مخالفان نظام است، نخير، اين جوري نبود؛ آنها غلط مي كنند اين حرف را مي زنند؛ اين واقعيت ندارد.

 اين چهار نفري كه وارد عرصه اين انتخابات جدي شدند، همه شان جزو عناصر نظام و متعلق به نظام بودند و هستند. يكي از اينها رئيس جمهور كشور ماست؛ رئيس جمهور خدوم، پركار، زحمتكش، مورد اعتماد. يكي از آنها نخست وزير هشت سال در دوران رياست جمهوري خود بنده است. يكي از آنها فرمانده سپاه در سالهاي متمادي و يكي از فرماندهان اصلي دوران دفاع مقدس بوده است. يكي از آنها دو دوره رئيس قوه مقننه كشور بوده است؛ رئيس مجلس شوراي اسلامي بوده است. اينها عناصر نظامند؛ اينها همه شان متعلق به نظامند. البته اختلاف نظر دارند، اختلاف برنامه دارند، در جهت گيري هاي گوناگون سياسي با هم تفاوتهاي متعددي دارند؛ اما همه شان مال نظامند؛ چهار نفر از عناصر نظامند. اين رقابت درون نظام تعريف شد؛ نه رقابت بين درون نظام و بيرون نظام، كه راديوي صهيونيستي و راديوي آمريكا و راديوي انگليس خبيث و ديگران هي مي خواهند اين را دامن بزنند. نخير، رقابتي بود در درون نظام و بين عناصر وابسته به نظام؛ متعلق به نظام، و همه شان هم با اين سوابق. همه شان را من از نزديك مي شناسم، افكارشان را مي دانم، سلائقشان رامي دانم، خصوصيات رفتاريشان را مي دانم، با همه شان از نزديك من كار كردم. البته بنده همه ديدگاه هاي اين آقايان را قبول ندارم؛ بعضي از نظرهايشان و عملكردهايشان از نظر من بدون شك قابل انتقاد است؛ بعضي را براي خدمت به كشور مناسبتر از بعضي ديگر مي دانم؛ اما انتخاب به عهده مردم بوده و هست.

مردم انتخاب كردند. خواست من، تشخيص من، نه به مردم گفته شد، نه مردم لازم بود آن را مراعات كنند. مردم خودشان طبق معيارهاي خودشان تشخيص دادند، حركت كردند، عمل كردند؛ ميليونها اين طرف، ميليونها آن طرف. بنابراين، مسئله، مسئله دروني نظام است. ايني كه بخواهند صورت مسئله را تغيير بدهند، اين صددرصد مغرضانه و خباثت آلود است. دعوا بين نظام و بيرون از نظام نيست، دعوا بين انقلاب و ضدانقلاب نيست؛ اختلاف بين عناصري در درون چهارچوب نظام است. آن مردمي هم كه به اين چهار نفر راي دادند، اينها هم با اعتقاد به نظام راي دادند، تشخيص دادند اين براي كشور بهتر است، به نظام پايبندي اش بيشتر است، به او راي دادند. آن كسي را كه صالحتر براي خدمت به نظام مي دانستند، به او راي دادند؛ مردم هم در چهارچوب نظام عمل كردند. اما اين رقابتها و مناظرات، كه ابتكار مهمي بود؛ ابتكار جالبي بود؛ خيلي صريح بود، خيلي شفاف بود، خيلي جدي بود.

اين مناظره ها تو دهن آن كساني زد كه از بيرون تبليغ مي كردند كه اين رقابتها نمايشي است، واقعيت ندارد. ديدند نخير، واقعيت دارد؛ جدي در مقابل هم ايستاده اند، با هم بحث مي كنند، با هم استدلال مي كنند. بنابراين مناظره ها و گفت وگوها بسيار از اين جهت مثبت بود. البته آثار مثبتي داشت، عيوبي هم داشت، كه حالاهر دو را من عرض خواهم كرد. آن جهت مثبت، اين بود كه در اين مناظره ها و در اين گفتگوها و در اين گفتارهاي تلويزيوني، همه شفاف و راحت حرف زدند، حرف دلشان را بر زبان آوردند، يك سيلابي از نقد و انتقاد به راه افتاد و همه مجبور شدند پاسخگوئي كنند. به آنها انتقاد شد، آنها در مقام پاسخگوئي برآمدند و از خودشان دفاع كردند. مواضع افراد و مواضع گروه ها بدون ابهام، بدون پيچيده گوئي، عريان، در مقابل چشم مردم قرار گرفت؛ سياستهايشان چيست، برنامه هايشان چيست، پابندي هايشان كدام است، تا چه حد است؛ اينها در مقابل چشم مردم قرار گرفت و مردم توانستند قضاوت كنند.

مردم احساس كردند كه در نظام اسلامي بيگانه به حساب نمي آيند، نظام كشور اندروني و بيروني ندارد. همه چيز در مقابل مردم آشكار، همه نظرات در مقابل مردم بيان شد و معلوم شد راي مردم ناشي از همين دقتها و تاملات خواهد بود. راي مردم زينتي نيست.حق انتخاب حقيقتا متعلق به مردم است، مردم ميخواهند آگاهانه، هشيارانه انتخاب كنند. اين مناظره ها اين را نشان داد.

 يقينا يكي از علل افزايش ده ميليوني آراء نسبت به آخرين حد نصاب دوره هاي قبل همين بود كه ذهن مردم، فكر مردم ،مشاركت داده شد، به عرصه آمد و آنها تشخيص دادند، وارد ميدان شدند. اين مناظره ها به سطح خيابانها هم كشيده شد، داخل خانه ها هم رفت، كه اينها قدرت انتخاب مردم را بالاميبرد. اينجور مباحثات و گفتگوها ذهنها را پرورش مي دهد، قدرت انتخاب را بالامي برد. اين از نظر جمهوري اسلامي چيز مطلوبي است. البته همين جا من عرض بكنم كه اين گفتگوها نبايد به جايي برسد كه تبديل بشود به كدورت و كينه. اگر اين شد، آن وقت اثر عكس خواهد داشت. اگر به همان شكلي كه آن روز بود و در همان حد باقي بود، اين خوب بود؛ اما اگر بنا باشد همين طور كش پيدا كند، ادامه پيدا كند، هي بگومگو بشود، اين تدريجا تبديل خواهد شد به كينه. البته خيلي خوب است كه اين جور مناظره هائي در سطوح مديريتي ادامه پيدا كند- البته با حذف آن عيوبي كه بعد به آن اشاره خواهم كرد- و افراد، مسئولين، خودشان را در معرض نقد و انتقاد قرار بدهند و پاسخگو باشند و پاسخ بدهند و تبيين كنند.

خيلي از اوقات اگر چنانچه يك انتقادي به كسي بشود، اين فرصتي است براي او كه بتواند ذهنها را روشن كند، تبيين كنند، حقيقت را بيان كنند؛ خيلي چيز خوبي است؛ البته با حذف آن عيوبي كه عرض خواهم كرد. اگر اين جور مناظره ها در طول سال و در طول چهار سال ادامه داشته باشد، ديگر وقتي در هنگام انتخابات پيش آمد، حالت انفجاري پيدا نمي كند؛ همه حرفها در طول زمان گفته خواهد شد، شنيده خواهد شد؛ نقدها، پاسخها، جوابها. اينها محسنات اين مناظرات بود كه خيلي خوب بود؛ اما عيوبي هم داشت كه اين عيوب را بايد برطرف كرد. در مواردي انسان ميديد كه در اين مناظره ها جنبه منطقي مناظره ضعيف ميشد؛ جنبه احساساتي و عصبي پيدا مي كرد؛ جنبه تخريبي غلبه پيدا مي كرد؛ سياه نمائي وضع موجود به شكل افراطي در اين مناظره ها ديده شد؛ سياه نمائي دوره هاي گذشته هم در اين مناظره ها مشاهده شد؛ هر دو بد بود.

 اتهاماتي مطرح شد كه در جايي اثبات نشده است؛ به شايعات تكيه شد، بي انصافيهائي احيانا ديده شد؛ هم بي انصافي نسبت به اين دولت با اين همه حجم خدمت، و هم بي انصافي نسبت به دولتهاي گذشته و دوران سي ساله. آقايان در خلال صحبت احساساتي شدند و لابلاي حرفهاي خوب، حرفهائي هم كه خوب نبود، گفته شد. بنده هم مثل بقيه آحاد ملت نشستم پاي تلويزيون و اين مناظره ها را تماشا كردم و از آزادي بيان لذت بردم؛ از اينكه نظام جمهوري اسلامي توانسته است به كمك مردم بيايد تا بتوانند قدرت انتخاب خود را بالاببرند، لذت بردم؛ اما اين بخش معيوب قضيه، بنده را ناخرسند كرد، متاثر شدم. براي طرفداران نامزدها هم آن بخشهاي معيوب، آن تعريضها، آن تصريحها، التهاب آور و نگران كننده بود، كه البته از هر دو طرف هم بود. بنده اينجا در منبر نماز جمعه، در خطبه اي كه در حكم نماز است، حقايق را بايد بيان بكنم. هر دو طرف در اين عيب متاسفانه مشترك بودند. از يك طرف صريحترين اهانتها به رئيس جمهور قانوني كشور شد. حتي از دو سه ماه قبل از مناظرات هم اين سخنراني ها را براي من مي آوردند و من ميديدم يا گاهي مي شنيدم؛ تهمتهائي زدند، حرفهائي گفتند؛ به كي؟ به كسي كه رئيس جمهور قانوني كشور است، متكي به آراء مردم است. نسبتهاي خلاف دادند، رئيس جمهور مملكت را كه مورد اعتماد مردم است، به دروغ گوئي متهم كردند! اينها خوب است؟ كارنامه هاي جعلي براي دولت درست كردند، اينجا آنجا پخش كردند، كه ما كه در جريان امور هستيم، مي بينيم ميدانيم كه اينها خلاف واقع است؛ فحاشي كردند؛ رئيس جمهور را خرافاتي، رمال، از اين نسبت هاي خجالت آور دادند؛ اخلاق و قانون و انصاف را زير پاگذاشتند. اين از آن طرف. از اين طرف هم همين جور؛ از اين طرف هم شبيه همين كارها به نحو ديگري انجام گرفت.

 كارنامه درخشان سي ساله انقلاب كمرنگ جلوه داده شد؛ اسم بعضي از اشخاص برده شد كه اينها شخصيتهاي اين نظامند؛ اينها كساني هستند كه عمرشان را در راه اين نظام صرف كردند. بنده در نمازجمعه هيچوقت رسمم نبوده است از افراد اسم بياورم؛ اما اينجا چون اسم آورده شده است، مجبورم اسم بياورم. به طور خاص از آقاي هاشمي رفسنجاني، از آقاي ناطق نوري من لازم است اسم بياورم و بايد بگويم. البته اين آقايان را كسي متهم به فساد مالي نكرده؛ حالادر مورد بستگان و كسان، هركس هر ادعائي دارد، بايستي در مجاري قانوني خودش اثبات بشود و قبل از اثبات نمي شود اينها را رسانه اي كرد. اگر چيزي اثبات بشود، فرقي بين آحاد جامعه نيست؛ اما اثبات نشده، نمي شود اينها را مطرح كرد و قاطعاً ادعا كرد. وقتي اينجور حرفها مطرح مي شود، تلقي هاي نادرست در جامعه به وجود مي آيد، جوانها چيز ديگري خيال مي كنند، چيز ديگري مي فهمند. آقاي هاشمي را همه مي شناسند. من شناختم از ايشان مربوط به بعد از انقلاب و مسئوليت هاي بعد از انقلاب نيست؛ من از سال 6331- يعني 25 سال قبل- ايشان را از نزديك مي شناسم. آقاي هاشمي از اصلي ترين افراد نهضت در دوران مبارزات بود؛ از مبارزين جدي و پيگير قبل از انقلاب بود؛ بعد از پيروزي انقلاب از موثرترين شخصيتهاي جمهوري اسلامي در كنار امام بود؛ بعد از رحلت امام هم در كنار رهبري تا امروز. اين مرد بارها تا مرز شهادت پيش رفته. قبل از انقلاب اموال خودش را صرف انقلاب مي كرد و به مبارزين مي داد. اينها را جوانها خوب است بدانند.

 بعد از انقلاب ايشان مسئوليتهاي زيادي داشت: هشت سال رئيس جمهور بود؛ قبلش رئيس مجلس بود؛ بعد مسئوليتهاي ديگري داشت. در طول اين مدت هيچ موردي را سراغ نداريم كه ايشان براي خودش از انقلاب يك اندوخته اي درست كرده باشد. اينها يك حقايقي است؛ اينها را بايد دانست. در حساسترين مقاطع ايشان در خدمت انقلاب و نظام بوده. من البته در موارد متعددي با آقاي هاشمي اختلاف نظر داريم، كه طبيعي هم هست؛ ولي مردم نبايد دچار توهم بشوند، چيز ديگري فكر كنند. البته بين ايشان و بين آقاي رئيس جمهور از همان انتخاب سال 48 تا امروز اختلاف نظر بود، الان هم هست؛ هم در زمينه مسائل خارجي اختلاف نظر دارند، هم در زمينه نحوه اجراي عدالت اجتماعي اختلاف نظر دارند، هم در برخي مسائل فرهنگي اختلاف نظر دارند؛ و نظر آقاي رئيس جمهور به نظر بنده نزديكتر است. در مورد آقاي ناطق نوري هم همين جور. آقاي ناطق نوري هم از شخصيتهاي خدوم انقلاب است؛ ايشان هم خدمت زيادي كرده و در دلبستگي ايشان به اين نظام و انقلاب هيچ شكي نيست. مناظره هاي زنده تلويزيوني خوب است؛ اما اين آسيبها بايد برطرف بشود. من همان وقت- بعد از مناظره- به آقاي رئيس جمهور هم تذكر دادم؛ چون مي دانستم ايشان ترتيب اثر مي دهند. در مورد مبارزه با فساد مالي، موضع نظام يك موضع روشني است. در زمينه مسائل مربوط به عدالت اجتماعي، موضع نظام يك موضع روشني است. با فساد بايد در هر نقطه اي كه هست، مبارزه كرد. من مي خواهم اين را عرض بكنم: ما مدعي نيستيم در نظام ما فساد مالي و اقتصادي وجود ندارد؛ چرا، اگر وجود نداشت كه بنده آن نامه هشت ماده اي را چند سال قبل خطاب به روساي محترم سه قوه نمي نوشتم و اينقدر روي آن تاكيد نمي كردم. چرا، هست؛ اما مي خواهم اين را بگويم: نظام جمهوري اسلامي، همين امروز يكي از سالمترين نظامهاي سياسي و اجتماعي در دنياست.

اينكه ما بيائيم به استناد گزارش فلان مرجع صهيونيستي، نظام را و كشور را متهم كنيم به فساد، اين مطلقاً درست نيست. اين هم كه ما اشخاص را، مسئولين را بي جهت در زمينه فساد زير سوال ببريم، اين هم درست نيست. فساد مالي يكي از مسائل مهم در نظام اسلامي است و بايد با او جداً مبارزه كرد؛ هم در قوه مجريه، هم در قوه قضائيه، هم در قوه مقننه. همه موظفند با اين مسئله مبارزه كنند. اگر مبارزه نشود، مهار نشود، توسعه پيدا خواهد كرد؛ كما اينكه بسياري از كشورهاي دنيا- همين كشورهاي غربي كه اينقدر دم از مبارزه با فساد مالي و پولشوئي و امثال اينها مي زنند- تا خرخره غرق در فسادند. قضاياي دولت انگليس و مجلس پارلمان انگليس را اين روزها شنيديد و همه دنيا دانستند. اين يك گوشه هائي از قضاياست؛ خيلي بيش از اينهاست. اين بخش مربوط به خطاب مردم را من جمع بندي كنم.

 عزيزان من! ملت ايران! 22خرداد يك حماسه بود. اين حماسه، تاريخي شد، جهاني شد. اگر چه بعضي از دشمنان ما در اطراف دنيا خواستند اين پيروزي مطلق نظام را، اين پيروزي حتمي را، به يك پيروزي مشكوك و قابل ترديد تبديل كنند. حتي بعضي خواستند اين را به يك شكست ملي تبديل كنند! خواستند كام شما را تلخ كنند و نگذارند بالاترين نصاب مشاركت جهاني را دنيا به نام شما ثبت كند. خواستند اين كارها را بكنند؛ اما به نام شما ثبت شد. نمي شود آن را دستكاري كرد. رقابتها تمام شد.

همه كساني كه به اين چهار نامزد راي دادند، ماجورند؛ ان شاءالله اجر الهي دارند. همه شان در درون جبهه انقلابند، متعلق به نظامند؛ اگر با قصد قربت راي داده باشند، عبادت هم كرده اند. خط انقلاب، چهل ميليون راي دارد؛ نه بيست وچهارونيم ميليون كه راي به رئيس جمهور منتخب است. چهل ميليون به خط انقلاب راي دادند. مردم اطمينان دارند؛ اما برخي از طرفداران نامزدها هم اطمينان داشته باشند كه جمهوري اسلامي اهل خيانت در آراء مردم نيست. ساز و كارهاي قانوني انتخابات در كشور ما اجازه تقلب نمي دهد. اين را هر كسي كه دست اندركار مسائل انتخابات هست و از مسائل انتخابات آگاه است، تصديق مي كند؛ آن هم در حد يازده ميليون تفاوت! يك وقت اختلاف بين دو راي، صدهزار است، پانصدهزار است، يك ميليون است، حالاممكن است آدم بگويد يك جوري تقلب كردند، جابه جا كردند؛ اما يازده ميليون را چه جور مي شود تقلب كرد! در عين حال بنده اين را گفتم، شوراي محترم نگهبان هم همين را قبول دارند كه اگر كساني شبهه دارند و مستنداتي ارائه مي دهند، بايد حتما رسيدگي بشود؛ البته از مجاري قانوني؛ رسيدگي فقط از مجاري قانوني. بنده زير بار بدعتهاي غيرقانوني نخواهم رفت. امروز اگر چهارچوبهاي قانوني شكسته شد، در آينده هيچ انتخاباتي ديگر مصونيت نخواهد داشت.

 بالاخره در هر انتخاباتي بعضي برنده اند، بعضي برنده نيستند؛ هيچ انتخاباتي ديگر مورد اعتماد قرارنخواهد گرفت و مصونيت پيدا نخواهد كرد. بنابراين همه چيز دنبال بشود، انجام بگيرد، كارهاي درست، بر طبق قانون. اگر واقعا شبهه اي هست، از راه هاي قانوني پيگيري بشود. قانون در اين زمينه كامل است و هيچ اشكالي در قانون نيست. همانطور كه حق دادند كه نامزدها نظارت كنند، حق دادند كه شكايت كنند، حق دادند كه بررسي بشود. بنده از شوراي محترم نگهبان خواستم كه اگر مواردي خواستند صندوقها را باز شماري بكنند، با حضور نمايندگان خود نامزدها اين كار را بكنند. خودشان باشند، آنجا بشمرند، ثبت كنند، امضاء كنند. بنابراين، هيچ مشكلي در اين جهت وجود ندارد. اين راجع به انتخابات و خطاب به شما مردم عزيز. اما خطاب دوم من، خطاب به سياسيون و نامزدها و گردانندگان احزاب و جريانات است. من مي خواهم عرض كنم به اين حضرات، كه امروز يك لحظه حساس تاريخي براي كشور است؛ نگاه كنيد به وضع دنيا، نگاه كنيد به وضع خاورميانه، نگاه كنيد به وضع اقتصادي عالم، نگاه كنيد به مسائل كشورهاي همسايه ما مثل عراق، مثل افغانستان، مثل پاكستان.

ما در نقطه حساسي از تاريخ قرار گرفته ايم. همه ما وظيفه داريم كه در اين مرحله تاريخي هوشيار باشيم، دقيق باشيم، مواظب باشيم اشتباه نكنيم. در اين قضيه انتخابات، مردم حقا و انصافا به وظيفه خودشان عمل كردند. وظيفه شان اين بود كه بيايند پاي صندوقهاي راي، كه به بهترين وجهي اين وظيفه اداء شد؛ اما ما و شما وظائف سنگين تري داريم. آن كساني كه به يك نحوي يك نوع مرجعيتي در افكار مردم دارند؛ از اين سياسيون و روساي احزاب و كارگردانان جريانات سياسي، و يك عده اي از اينها حرف شنوي دارند، اينها خيلي بايد مراقب رفتار خودشان باشند؛ خيلي بايد مراقب گفتار خودشان باشند. اگر آنها كمي افراطي گري كنند، دامنه اين افراطي گري در بدنه مردم به جاهاي بسيار حساس و خطرناكي خواهد رسيد كه گاهي خود آنها ديگر نمي توانند آن را جمع كنند، كه ما نمونه هايش را ديده ايم. افراط وقتي در جامعه به وجود آمد، هر حركت افراطي به افراطي گري ديگران دامن ميزند.

 اگر نخبگان سياسي بخواهند قانون را زير پا بگذارند، يا براي اصلاح ابرو، چشم را كور كنند، چه بخواهند، چه نخواهند، مسئول خونها و خشونتها و هرج و مرج ها، آنهايند. من به همه اين آقايان، اين دوستان قديمي، اين برادران توصيه مي كنم برخودتان مسلط باشيد؛ سعه صدر داشته باشيد؛ دستهاي دشمن را ببينيد؛ گرگ هاي گرسنه كمين كرده را كه امروز ديگر نقاب ديپلماسي را يواش يواش دارند از چهره هايشان برميدارند و چهره حقيقي خودشان را نشان مي دهند، ببينيد؛ از اينها غفلت نكنيد. امروز- حالاعرض خواهم كرد- ديپلماتهاي برجسته چند كشور غربي كه تا حالابا تعارفات ديپلماتيك با ما حرف مي زدند، نقاب از چهره برداشتند! چهره واقعي خودشان را دارند نشان مي دهند؛ «قد بدت البغضاء من افواههم و ما تخفي صدورهم اكبر» (5) دشمني هاي خودشان با نظام اسلامي را دارند نشان مي دهند! از همه هم خبيث تر دولت انگليس.

 من به اين برادران عرض مي كنم، به مسئوليت پيش خداي متعال فكر كنيد: پيش خدا مسئوليد، از شما سوال خواهدشد. آخرين وصاياي امام را به ياد بياوريد؛ قانون فصل الخطاب است؛ قانون را فصل الخطاب بدانيد. انتخابات اصلابراي چيست؟ انتخابات براي اين است كه همه اختلافها سرصندوق راي حل و فصل بشود. بايد در صندوقهاي راي معلوم شود كه مردم چي مي خواهند، چي نمي خواهند؛ نه در كف خيابانها. اگر قرار باشد بعد از هر انتخاباتي آنهايي كه راي نياورند، اردوكشي خياباني بكنند، طرفدارانشان را بكشند به خيابان؛بعد آنهايي كه راي آورده اند هم، در جواب آنها، اردوكشي كنند، بكشند به خيابان، پس چرا انتخابات انجام گرفت؟ تقصير مردم چيست؟ اين مردمي كه خيابان، محل كسب و كار آنهاست، محل رفت وآمد آنهاست، محل زندگي آنهاست، اينها چه گناهي كردند؟ كه ما مي خواهيم طرفدارهاي خودمان را به رخ آنها بكشيم؛ آن طرف يك جور، اين طرف يك جور. براي نفوذي تروريست- آن كسي كه مي خواهد ضربه تروريستي بزند- مسئله او مسئله سياسي نيست؛ براي او چه چيزي بهتر از پنهان شدن درميان اين مردم؛ مردمي كه مي خواهند راهپيمايي كنند يا تجمع كنند. اگر اين تجمعات پوششي براي او درست كند، آنوقت مسئوليتش با كيست؟ الان همين چند نفري كه در اين قضايا كشته شدند؛ از مردم عادي، ازبسيج، جواب اينها را كي بناست بدهد؟ واكنشهايي كه به اينها نشان داده خواهدشد- تو خيابان ازشلوغي استفاده كنند، بسيج را ترور كنند، عضو نيروي انتظامي را ترور كنند- كه بالاخره واكنشي به وجود خواهدآورد، واكنش احساسي خواهدبود.

 محاسبه اين واكنشها با كيست؟ انسان دلش خون مي-شود از بعضي از اين قضايا؛ بروند توي كوي دانشگاه، جوانها، دانشجوها را- آن هم دانشجوهاي مومن و حزب اللهي را، نه آن شلوغ كن ها را- مورد تهاجم قرار بدهند، آنوقت شعار رهبري هم بدهند! دل انسان خون ميشود از اين حوادث. زورآزمايي خياباني بعد از انتخابات كار درستي نيست، بلكه به چالش كشيدن اصل انتخابات و اصل مردم سالاري است. من از همه ميخواهم به اين روش خاتمه بدهند. اين روش، روش درستي نيست. اگر خاتمه ندهند، آنوقت مسئوليت تبعات آن، هرج و مرج آن،به عهده آنهاست. اين تصور هم غلط است كه بعضي خيال كنند با حركات خياباني، يك اهرم فشاري عليه نظام درست مي كنند و مسئولين نظام را مجبور مي كنند، وادار مي كنند تا به عنوان مصلحت، زيربار تحميلات آنها بروند. نه، اين هم غلط است. اولاتن دادن به مطالبات غيرقانوني، زيرفشار، خود اين، شروع ديكتاتوري است. اين اشتباه محاسبه است؛ اين محاسبه غلطي است. عواقبي هم اگر پيدا كند، عواقبش مستقيما متوجه فرماندهان پشت صحنه خواهدشد. اگر لازم باشد مردم آنها را هم در نوبت خود و وقت خود خواهند شناخت.

 من از همه اين دوستان، اين برادران مي خواهم بنا را بر برادري بگذاريد، بنا را بر تفاهم بگذاريد، قانون را رعايت كنيد، راه قانون باز است. راه محبت و صفا باز است. از اين راه برويد. و اميدوارم خداي متعال توفيق بدهد كه همه از اين راه بروند. خب، همه پيشرفت كشور را مي خواهند. جشن پيروزي چهل ميليوني را اين برادران گرامي بدارند و نگذارند دشمن اين جشن را خراب كند؛ همچناني كه دشمن مي خواهد خراب كند. البته اگر كساني بخواهند راه ديگري را انتخاب كنند، آنوقت بنده دوباره خواهم آمد وبا مردم صريحتر از اين صحبت خواهم كرد. و اما خطاب سوم، خطاب سوم به سران استكبار و سران رسانه هاي استكباري است. بنده در اين دو سه هفته، رفتار و گفتار دولتمردان آمريكا و دولتمردان چند كشور اروپايي را دنبال كردم؛ در اين هفته هاي نزديك به انتخابات و آن روز انتخابات و شب بعد از انتخابات، بعد هم اين دو سه روز بعد از انتخابات، يك وضع متغير و متفاوتي داشت. اول، قبل از شروع انتخابات جهتگيري رسانه هايشان، دولتمردانشان، اين بود كه در اصل انتخابات، ايجاد ترديد كنند، شايد شركت مردم كم بشود.

 البته همين نتايجي كه از اين انتخابات حاصل شد، همين نتايج را آنها هم- هم اروپايي ها، هم آمريكايي ها- حدس ميزدند؛ اما اين حركت عظيم مردم را انتظار نداشتند؛ اين كار 58 درصدي؛ چهل ميليوني را باور نمي كردند. بعد از آنكه اين حضور عظيم ديده شد، اينها شوكه شدند؛ فهميدند چه اتفاق بزرگي درايران افتاد؛ فهميدند كه بايد خودشان را با اين شرايط جديد وفق بدهند؛ هم در امور بين الملل، هم در امور خاورميانه و جهان اسلام، هم در مسئله هسته اي. در مسائل ايران شوكه شدند؛ فهميدند كه سرفصل جديدي در مسائل مربوط به جمهوري اسلامي پيدا شد، كه مجبورند اين را بپذيرند. اين مال هنگامي بود كه اين حركت عظيم مردم ديده شد و از اينجا مرتب به وسيله ايادي خودشان مخابره شد و همه شان اظهار تعجب كردند؛ از همان صبح جمعه اين اظهارات شروع شد، آنجا هم برخي از بازخوردهاي اين اظهارات ديده شد.

وقتي اعتراض بعضي از نامزدها را ديدند، ناگهان احساس كردند فرصتي بر ايشان پيش آمد. اين فرصت را مغتنم شمردند تا بتوانند موج سواري كنند. لحنشان از روز شنبه و يكشنبه عوض شد و وقتي يواش يواش چشمشان افتاد به بعضي از اجتماعات مردمي كه به دعوت نامزدها مثلاً درخيابانها پيدا شدند، اميدوار شدند، يواش يواش نقابهايشان كنار رفت و حقيقت خودشان را بنا كردند نشان دادن. چند تا از وزراي خارجه و روساي دولتهاي چند تا كشور اروپائي و آمريكا حرفهايي زدند كه باطن آنها را به انسان نشان ميداد. از قول رئيس جمهور آمريكا نقل شد كه گفته ما منتظر چنين روزي بوديم كه مردم به خيابانها بريزند. از آن طرف نامه بنويسند، اظهار علاقه به روابط كنند، ابراز احترام به جمهوري اسلامي بكنند، از اين طرف اين حرفها را بزنند. كدام را ما باور كنيم؟ درداخل كشور هم عوامل اين عناصر خارجي به كار افتادند و خط تخريب خياباني شروع شد؛ خط تخريب، خط آتش سوزي، اموال عمومي را آتش بزنند، حريم كسب و كار مردم را ناامن كنند، شيشه هاي دكان مردم را بشكنند، اموال بعضي از مغازه ها را به غارت ببرند، امنيت مردم را از جانشان و مالشان سلب كنند؛ امنيت مردم مورد تطاول اينها قرارگرفت.

 اين ربطي به مردم و طرفداران نامزدها ندارد، اين مال بدخواهان است، مال مزدوران است، مال دست نشاندگان سرويسهاي جاسوسي غربي و صهيونيست است. اين كاري كه در داخل، ناشيانه از بعضي سرزد، اينها را به طمع انداخت، خيال كردند ايران هم گرجستان است(!) يك سرمايه دار صهيونيست آمريكائي چند سال قبل از اين، طبق ادعاي خودش كه دررسانه ها و در بعضي از مطبوعات نقل شد، گفت من ده ميليون دلار خرج كردم، درگرجستان انقلاب مخملي راه انداختم؛ حكومتي را بردم، حكومتي را آوردم. احمقها خيال كردند جمهوري اسلامي ايران و اين ملت هم مثل آنجاست. ايران را با كجا مقايسه مي كنيد؟! مشكل دشمنان ما اين است كه هنوز هم ملت ايران را نشناختند. آن چيزي كه در اين بين از همه بدتر و زشت تر به چشم من آمد، اين حرفهائي بود كه به عنوان دلسوزي از حقوق بشر و سختگيري به مردم، از زبان اين دولتمردان آمريكائي صادر شد كه: ما از اينكه با مردم چنين رفتار بشود، مخالفيم؛ ما نگرانيم! شما نگران مردميد؟! شما چيزي به نام حقوق انسان را اصلاقبول داريد؟! افغانستان را كي به خاك و خون كشيد و هنوز هم دارد ميكشد؟ عراق را كي زير چكمه نظاميان خودش تحقير كرد؟ در فلسطين چه كسي به دولت صهيونيست ظالم اين همه كمك سياسي و مادي كرد؟ درخود آمريكا- انسان واقعاً تعجب مي كند- در زمان دولت همين حزب دمكرات، در زمان رياست جمهوري شوهر همين بانوئي كه حالااظهارنظر ميكند، هشتاد و چند نفر از وابستگان فرقه داوودي را زنده زنده در آتش سوزاندند. اين كه ديگر جاي انكار نيست. همين حضرات، همين دمكراتها اين كار را كردند. فرقه داوودي ها به قول خودشان ديويدي ها- به دليلي مورد غضب دولت آمريكا قرارگرفتند و به منزلي رفتند و در آنجا متحصن شدند.

هر چه كردند، بيرون نيامدند. اينها خانه را آتش زدند و هشتاد تا مرد، زن، بچه تو اين خانه، زنده زنده سوختند. شما حقوق بشر ميفهميد يعني چه؟! به نظر من اين مسئولان و سياستمداران اروپائي و آمريكائي قدري بايستي شرم و حيا را هم براي خودشان وظيفه بدانند. جمهوري اسلامي، پرچم دار حقوق انسان است. دفاع ما از مردم مظلوم در فلسطين، در لبنان، در عراق، در افغانستان، در هر نقطه اي كه مردم مظلوم واقع شدند، نشانه همين است. نشانه اين است كه پرچم حقوق بشر به وسيله اعتقاد به اسلام، ايمان به اسلام دراين كشور برافراشته شده است. ما احتياج نداريم كه براي حقوق بشر كسي ما را نصيحت كند. خب، اين عرايض ما بود درباره انتخابات. يك خطاب آخري هم عرض كنم به مولامان و صاحبمان، حضرت بقيه الله (ارواحنا فداه): اي سيد ما! اي مولاي ما! ما آنچه بايد بكنيم، انجام ميدهيم؛ آنچه بايد هم گفت، هم گفتيم و خواهيم گفت. من جان ناقابلي دارم، جسم ناقصي دارم، اندك آبرويي هم دارم كه اين را هم خود شما به ما داديد؟ همه اينها را من كف دست گرفتم، در راه اين انقلاب و درراه اسلام فدا خواهم كرد؛ اينها هم نثار شما باشد. سيد ما، مولاي ما، دعا كن براي ما؛ صاحب ما توئي؛صاحب اين كشور توئي، صاحب اين انقلاب توئي، پشتيبان ما شما هستيد؛ ما اين راه را ادامه خواهيم داد؛ با قدرت هم ادامه خواهيم داد؛ در اين راه ما را با دعاي خود، با حمايت خود، با توجه خود، پشتيباني بفرما. بسم الله الرحمن الرحيم اذا جاء نصرالله و الفتح و رايت الناس يدخلون في دين الله افواجا. فسبح بحمد ربك و استغفره انه كان توابا. و السلام عليكم و رحمه الله و بركاته. فتح: 4 رعد: 28 جمعه: 9 عصر: 3-1 آل عمران: 811 انتهاي پيام/

انتهای خبر/

فرم ارسال نظر